دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر سید حسین عمادی سرخی
آخرین اشعار ناب سید حسین عمادی سرخی
|
موج کوچک تازگی کف کرده بود
تحت تاثیر رفاقت با 2 رود
با زبان دلپذیر موجها
شعر ها از بهر ساحل می سرود
مادرش دریا- همان پیر صبور
هر زمان او را نصیحت می نمود
"طفل من! ساحل بود از جنس خاک
دوستی از با او ندارد هیچ سود"
هرچه مادر در تلاطم اوفتاد
موج تنها وصف ساحل می شنود
کرد بر عشقش لجاجت، قهر کرد
این لجاجت آتش عشقش فزود
صبحگاهی موج عاشق کف به لب
کرد سوی ساحل عشقش صعود
می دوید او سوی معشوقش سبک
سخت می پیچید در خود همچو دود
بعد چندی سیر در وادی عشق
کرد بر سجاده ساحل سجود
گفت معشوقم! سلام ای عشق من!
دور بادت تا ابد چشم حسود
عشق من تقدیم لطف و مهر تو
یاورت باشد خداوند ودود
ساحل زیرک که پیر خدعه بود
از برای موج آغوشش گشود
گفت بهر من چه آوردی عزیز؟
هدیه ای باید به هنگام ورود!
موج از گنج قدیم مادرش
یک صدف رو کرد با دری کبود
موج بود و مستی آغوش یار
دست ساحل گوهر او را ربود
چون نماند از موج غیر آب و کف
ساحل مکارش از دامن زدود
موج کوچک گشت فانی، حیف! حیف!
کاش در آغوش مادر می غنود
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.