پنجشنبه ۲۹ آذر
اودگر مات شده در شطرنج !! شعری از کریم لقمانی سروستانی
از دفتر s@rv نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۹۲ ۲۳:۰۱ شماره ثبت ۱۶۶۱۸
بازدید : ۸۵۴ | نظرات : ۳۰
|
دفاتر شعر کریم لقمانی سروستانی
آخرین اشعار ناب کریم لقمانی سروستانی
|
آنچنان تنگ شده عالم تنهائی او
که دگرجای نشستن هم نیست !
مردمک تارو کبود
اشکها لخته بروی گونه
چشمها بی نخ وسوزن به سقف دوخته اند
لب ترک داردوُ کف کرده دهان
دل ، تکثیر شده ازغم وُ درد
دستها سست ، تن میلرزد
پاها زلزله مهمان دارد
فکر، مسموم از دودِ سیاه
جسم همچون نی خشکیده ی نیزارکویر
وصدائی که خاموش شده عمق گلو !
دزدکی گاه نگاهی به آئینه کند
چون کهنه لباس ، نخ نماگشته دگر چهره ی او
مثل یک سایه ی شوم ، ماتم زده است !
باز هم منتظرِ سَم وُ دوای دیگر
تا سیراب کنداین عطش نشه ی جان
لیک ، عمرپایان ره است
نه وزیری ، بله قربان گوید
نه پیاده که فرمان ببرد
اودگر مات شده در شطرنج !!
**==**==**
دفن کردند
صدایم
سبزتر شد
قلمم !
s@rv
اعتیاد:درد خانمانسوزهرخانواده !!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.