يکشنبه ۲ دی
مهربانی خدا..... شعری از نسیم
از دفتر عاشقانه های من وتو نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۱۹ شماره ثبت ۱۶۵۹۳
بازدید : ۱۳۹۰ | نظرات : ۱۷
|
|
ميگفتي با هم شبي به ميهماني
ستاره ميرويم..و در بزم ماه شاعر ميشويم
آنقدر شعر ميگوييم كه فرشتگان را نه تاب
بماند ونه قرار..تا بيندازند ما را از ايوان آسمان
بر بستر خاك...آنقدر شعر ميگوييم كه
قاصدك از ديار مهرباني سرك نكشيده برود
بر اقيانوس خنده..و پيچش موج...
آنقدر شعر بگوييم تا دريا را...عاشق كنيم
حتي بدون ذره اي زورق ذوق
و آنقدر شعر بگوييم تا حتي آسمان را
بوسه زنيم بر انديشه ماه
و باغ را عاشق كنيم به بوي بهار
آنقدر شعر بگوييم كه ترانه را
متراكم كنيم از حجم كلمات بي نقطه
بي نگاه....بي زمزمه..و شايد گناه
شايد گناه بود شاعري مان ..
درست عين عاشقي مان
شايد گناه بودن رفتن به خواب آسمان و
روياي دريا بدون زورق عشق
شاعر نشده شعرهايمان را باد با خود برد
نه تو آمدي به اوج گريه...و نه من به پاي خنده
هر دو جا مانديم از بوسه هاي خدا
كه خدا شاعرترين دلهايمان را
روزي بر وسعت محبت خويش..نشاند
و ما ندانسته دل كنديم از مهرباني خدا
نه تو آمدي به پاي شعرهاي من
و نه من ماندم به پاي رفتن تو
ميداني تنها چه چيز برجا ماند؟
مهرباني خدا....
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.