يکشنبه ۲۷ آبان
فیلمنامه!... شعری از علی عظیمی
از دفتر حجم یک جمجمه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ ۱۴:۰۰ شماره ثبت ۱۶۳۴۲
بازدید : ۱۰۴۰ | نظرات : ۱۷
|
آخرین اشعار ناب علی عظیمی
|
برایش فاتحه می خوانم
پری از جامانده های بوسه هایش
که لب هایش شبیه هفت تیراست!
این فاتحه تمام نمی شود
چند دقیقه سکوت را می گذارم
برای از ما بهتران
برای مرده های لوکس!
در قبرستانی که
باز مانده هایشان
چتر و بارانی چرمی دارند
و اشک هایشان را
از آفتاب دور نگه می دارند...
چه قدر به رویت نمی آورم
غزلی که لب هایت را ادا می کند
هر شب
کفن پوشیده بی وزن
وسپید شده است
چه قدر وسوسه به بازوانت می آید
وچه قدر وقتی که نیست
تخت خوابت دچار یاس فلسفی می شود!
نمی شناسم اش دیگر چه فایده
کسی که حلقه میزند گردنم را
مثل شلنگ قلیانی که
به کافه ی تنم کشانده بود
دلم تنگ شده است
برای ته سیگاری که توی جای سیگاری میسوخت!
وحواس لب هایت پرت نمی شد از من
از تو گفتن نمی آید در این شعر
از تیتراژ پایانی این عاشقانه
که یا مرا انتخاب کن یا اورا!
از نقش اول این فیلم
جنازه ی زنی
با فاتحه ای که هی می خوانم و
تمام نمی شود!..
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.