دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر بیژن آریایی(آریا)
آخرین اشعار ناب بیژن آریایی(آریا)
|
چندیست که بسیاری از هم نژادانم خویشتن خویش را فراموش کردند.بر آن شدم تا
چند خطی را برای آنها بنویسم.امید است مثمر ثمر واقع شود
__________________________________
کی سرایم من ز دل شعری که تسکین آورد
درد دل گشته هنر ،شیرین زبانان را چه شد؟
کشک و پشم روستایی کیمیا شد در جهان
پشتکوه خالی شد از لُر،خُرزمالان را چه شد؟
اسب کو؟قاطر کجا؟پیکان و نیسان خوشتر است
کی کند جرات ز لُر پرسد سواران را چه شد؟
شد به جای شاهنامه نقل مجلس وئدیو
کی شناسد شاهنامه؟رستم و دستان چه شد
چشمها از دیدن این جعبه جادو ضعیف
کورمی پرسد ز من، اوشین و لینچان را چه شد؟
سوسیس و کالباس و همبرگر ناهار و شام لُر
ساندویجی خانه لُر،دوغ مشکان را چه شد؟
ننگ داند او کلاه و گیوه و چوخای خویش
دادو بیداد آن کلاه از پشم میشان را چه شد؟
موز و کیوی جاگزین گشته ز بهر شب چره
کشمش و سنجد کجا شد؟باغداران را چه شد؟
مردی و مردانگی ای آریا خوابش ببین
جملگی اهل خلافیم،راد مردان را چه شد؟
-----------------------------------------------
خُرزمال=خواهرزاده
چوخا=لباس محلی
شب چره=چیزی که در شب می خورند
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.