پنجشنبه ۲۹ آذر
ره نشانم ده شعری از مرتضی
از دفتر غمنامه نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۱ تير ۱۳۹۲ ۰۴:۳۶ شماره ثبت ۱۵۷۰۲
بازدید : ۷۰۴ | نظرات : ۲۶
|
|
باران عاجزانه مشت بر پنجره ها میکوبد ...
من به خود میگویم ....
ره نشانم ده هوای زندگی دارم کنون
من که دیریست پریشان حال و بس آشفته ام...
خواهم اکنون راه یابم زین کویرِ غم برون
همچنان مینگرم
از پسِ پنجره ی لرزانی ...
میزند باران و میخواند سرودِ تلخِ خویش
و به کرداری که هر دم در رثایِ یاری
میزند فریاد و مینالد ز بهرِ جانِ ریش
گوییا چون سازِ بشکسته ی من ناشاد است
یا ازین غم میکشد فریاد کان عمری چو من
تکیه اش بر باد است....!!
این شکسته خار اندر جانِ آزرده ی من
التیامی را نخواهد دید زین وادیِ غم
لیکن اینک میکشم فریاد از دل با جنون
ره نشانم ده هوایِ زندگی دارم کنون ...!!!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.