دوشنبه ۲۸ آبان
هم چنان خواهم رفت ..! شعری از مرتضی
از دفتر غمنامه نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۹ تير ۱۳۹۲ ۰۴:۳۸ شماره ثبت ۱۵۵۸۴
بازدید : ۶۵۹ | نظرات : ۱۵
|
|
اندران پیچ و خمِ وادیِ تاریکِ درون
و ملول از ستم و سختیِ راه
گرچه شب بر تنِ بشکسته ی من قامت بست ...
همچنان خواهم رفت ..
به حوالیِ دیارِ ناکجاباد روم
همچو یک برگِ رها در کفِ باد
تیکه بر باد زنم..
زیرِ آن سروِ بلند
که سهی قامت و سبز و سایه گستر شده است ...
من دمی بنشینم
نقش بر خاک زنم ...
چه فراگیر سکوتی است بلورین و عمیق..
و نسیم جان نوازی بی دریغ
با ترنم میوزد...
و چکاوک ها در آن منظره ی بی مانند
همچنان میخوانند...
کوله باری از برایِ توشه ره باید بست
هم چنان خواهم رفت...!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.