شنبه ۳ آذر
فردای دود آلود شعری از موسی عباسی مقدم
از دفتر سایه وسنگ نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۴ تير ۱۳۹۲ ۲۲:۳۸ شماره ثبت ۱۴۸۵۹
بازدید : ۵۹۷ | نظرات : ۳۳
|
دفاتر شعر موسی عباسی مقدم
آخرین اشعار ناب موسی عباسی مقدم
|
بایکزن و یک بچه و بابای دودآلود
کوچیدم از شهر و خیابان های دود آلود
با دختری خاکستری مردی عروسی کرد
برداشت برد اورا به یک ویلای دود آلود
اودید دودی می شود نان و چلو مرغش
چادر خرید و رفت یک صحرای دود آلود
یک کشتی و دریا نورد آمد به یک ساحل
آمد و ساکن شد به یک دلتای دود آلود
مادر بزرگم فوت کرد از دود ماشینها
دادیم دست مردمان حلوای دود آلود
چوپان به صحرا هم برای گله اش نی زد
بانای دود آلود و با لبهای دود آلود
امروز چندین دانه ی گیلاس می کارم
شاید کمی بهتر شود فردای دودآلود
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.