دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر حسین سپهری (پرواز)
آخرین اشعار ناب حسین سپهری (پرواز)
|
دیروز :
نهالی بی ساز و برگ بودم
گفتند بیا.
آب حیات اینجاست
آمدم تا از تو بیاموزم
وروحی به برگهای زردم ببخشی!
واز بهار روح بخشت جانی به ساقه ام برسانی
اما… هنوز نیامده
زمستان سوزناک زبانت ریشه ام را نشانه گرفت
مرا نمی شناسی .
.
من از دیار تن خراشیده و پر دردم
من از تبار بارانم
من از خاک به خون آغشته ی یارانم
من
زبان کهنه ی دردهای جنوب ایرانم
من پیام خوزستانم !!!!!!!!
روزی پدر و برادرانم و تمام هموطنانم همبستر خاک بودند
و تو: آری تو
زیباترین بستر را به آغوش کشیده بودی
زبانم خط قرآن است
محمد (ص) سرور من است و دینش تاجی بر سر
من ایرانی عرب زبانم
من اهل خوزستانم
تفاوت من با تو این است
که تو در آغوش بستر خواهی مرد
و من همچون نخلهایم
ایستاده خواهم مرد.
———————————
طرقبه مشهد خرداد 92
————————————————
چندی پیش در جمعی نشسته بودیم البته شاعرانه
که شخصی از حاضرین اصالتم را مورد توهین
قرار داد .امیدوارم بدانیم که ایران سرای همه ی
ماست هیچ قوم و شخصی بردیگری سرتر نیست.
خوزستان متعلق به تمام ایرانیان است چرا که همه
برای آزادی و حفظ آن از جان مایه گذاشتند .
حسین سپهری
ماهشهر
خوزستان.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.