چهارشنبه ۶ تير
خانه بی بی شعری از
از دفتر کیش و مات نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ تير ۱۳۹۲ ۲۳:۱۶ شماره ثبت ۱۴۵۳۳
بازدید : ۵۵۵ | نظرات : ۳۸
|
|
سرانجام امدم به درگاه ان حانه قدیمی
که سجده گاه خانه ام را
با مهر بی بی به استجابت دعای نیمه شبان رسانیده ام
وقتی که در را زدم
دعا کردم
که حاجت درخت پیر را دوا گفته باشم
وقت رفتن به حریم باران
من که در انتهای این کو چه قدیمی به یادگار نوشته بودم
التماس دقایقم را با پیو ند شاخه های درخت و تیرک چراغ برق
و روزن نگاهم را به این دقایق به التهاب با هم بودن به اغوش صبح رسانیدم
که اخم هیچ بنده ای را دوا ننمود
انگاه که بر پرواز کبوتران به تکرار نشست
و من هنوز هم در تکرار خودم
به ابی اسمان خویش می اندیشم
که شاید اینجا هم بتوان
از تبسم یک لبخند به اشک کودکی تنها رسید
لحظه های این تکرار ابی را
من در جشن موعود به انتظار مینشینم
من به درخت پیر قسم میخورم
که باز هم بر شاخه های ایبش باران ببارد!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.