يکشنبه ۱۱ خرداد
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
مغالطه ی ذات_باوری زیستن
.
.
.
نگاهها، خیره و سلطه گر
آیا آنها
نارسیسیسم جمعی آنها یا آنهاست!؟
یا رنج تهدیدی دیرین
که فرا می خواند،
برابری را
به زیر پاهای میلیاردها انسان خداگونه، در هر رنگ!
.
پی نگاشت :
نژادپرستی، فرسایش سرمایه های جمعی، فردی و اعتمادست، ظرفیت های همدلی و روانپویایی اجتماعی را نابود میکند، تخریبگر پیروزهای ملی و بین المللیست.
هیچ نژاد ناب و برتری در جهان وجود ندارد، نژادپرستی تنها مکانیزم نورونی کلیشه سازیهای انسانیست.
نژادپرستی مختص یک قوم نیست، پاتولوژی کهن همه ی تمدنهای بشریست ، و در پایان عدالت توزیعی، انساندوستی، اخلاق و شهامت مواجه با خویشتن را در انسانهای مبتلا نابود خواهد کرد.
|
نقدها و نظرات
|
درودتان گرانمهر اذرابادگان برادر اندیشمند، ادیب توانا و فخیمسرا خوش امدید، سوافشان فرمودید بزرگوار می اموزم گرامی | |
|
درودتان استاد فرزانه ی گرانسنگم جناب دکتر استکی بزرگمهر سوافشان فرمودید بزرگوار خرسندم مورد قبول طبع والای جنابتان واقع شد
| |
|
درودتان استادبانوی معزز سرکار خانم عجم بزرگوار خوش آمدید و سوافشان فرمودید سروربانوی نازنین رد کلک گرامیتان را ارج نهاده، خطوطی در خصوص این بحث در همتنیده، خودشیفتگی، سلطه گری، نژادگرایی و.. خواهم نگاشت، البته پیشتر از حوصله بزرگواران خوانشگر از هر نژاد گرانقدری،از هر سوی جهان که حضور دارند سپاسگزارم، تنها و تنها سعیم، بها دادن به ارزشهاییست که نه لزوما خودم نمایه ای ازانها هستم، بلکه خودم اموزنده ای در این مسیرم، محیط، مجازستان پرارجیست، پیج پذیرای نقدها و نظرات همه ی حضرات و گرانمایگانست... پدیده ی نارسیسیم، در جوهره ی فردی هر شخصی حادث میشود، و متضمن ساختاری روانیست که دران خود، کانون مطلق و غالب در منظومه ی روح و روان فرد قلمداد م یشود، نیاز به تحسین افراطی، فقدان همدلی عمیق از مشخصات بارز آنانست، این پدیده، مشابه شاید یک ساختار شخصیتی بیمارگون چون ان پی دی باشد! به عنوان مجموعه ای، از صفات، میتواند از حیطه فردی فراتر رفته و در سطو ح جمعی و در پیوند با مفاهیمی چون نخبگی Elitism و نژادپرستی Racism، تجلی یابد.، با رویکری میان رشته ای، ، کالبدشکافی این پیوندهای پیچیده، با تمرکز بر اشکال نوین نژادپرستی و مصادیق آن در روابط بیناقومی و نژادهای گوناگون از جمله اعراب، آریایی تباران، ترکها، کردها، یهودیان و انگلوساکسونها و... را خواهم نگاشت،، اما این عرایضم گفته میشود و به اتمام میرسد، انچه که حایز ارزش است،اندیشیدن ولو اندک خواهد بود...
در خصوص نارسیسیسم فردی و جمعی و مبانی روانکاوانه و روانشناختی، در حیطه تخصص کمترین نیست، اندکی از فروید،... و کوهات: نارسیسم سالم، لازمه ی تکوین خود است، خودی مجسم.، اما تثبیت اسیبشناسی ان میتواند منجر به ایجاد خودی عظیم یا خودی ایدیل شود، افراد نارسیست، فرد نارسیسیست، برای حفظ ثبات روانی بسیار شکننده خویشتن،، نیازمند تاییدها و تحسینهای برونی مداومست ،هرگونه تهدید علیه تصویری که از خود ساخته را که بزرگنمایی هم دارد در ذهنش،واکنش،خشمالود او.را در پی دارد،اسیب نارسیسستیک از همین نقطه میاغازد،واکنش تحقیرگر،واکنش گوشه گیر واکنش تعصبین،واکنش هتاک، و.. . فقدان همدلی یا Empathy Deficit نیز ناشی از ناتوانی در شناخت و احترام به تجربه ذهنی دیگران از خودش ست، چرا که دیگری صرفا ابزاری برای تقدس خود میپندارد،که بگوید من پرسیده میشوم.،من برترم،من برگزیده ام.و من بهترینم... و البته این تنها تصور او از خودش ست، ـنارسیسیسم جمعی، یک باور اغراق امیز به برتری، منحصر به فرد بودن، اهمیت گروهی اجتماعی، مانند قوم و نژاد و ملیت، و.. ست، .... اعضای این گروهها، هویت خود را در گرو برتری ادراک شده ی گروهی میدانند و نسبت به هرگونه نقد یا تهدید علیه تصویر جمعی گروهیشان ، حساسیت فوق العاده ای نشان میدهند... نارسیسیسم جمعی، مستعد تبدیل شدن به ایدئولوژی برتری جویی هواهدبود و نیاز گروه به تاییید و تحسین بیرونی، میتواند به تلاش برای سلطه بر گروههای دیگر قومی و ملی بیانجامد...
مبحث بعدی، نخبگی و توجیه نارسیسیستیک برای برتریهاست، نخبگی یا الیتیسم در شکل بیمارگونه، نظامی اعتقادیست، که گروهی خاص مانند نژاد، قومیت، تبار یا دارای دستاوردهای شگفت انگیز را ذاتا برتر، شایسته تر و محق به قدرت و امتیاز میدانند، ... این باور، ریشه در همان نیاز نارسیسیستیک به بزرگ_نمایی خود و متعلقات خود دارد.. نخبگان حقیقی یا ادعایی، برای حفظ تصویر بزرگنمایی شده خویش، نیازمند تحقیر و کوچکنمایی دیگری، غیرنخبگان هستند. این فرایند، مستلزم مکانیسمهای دفاعی روانی مانند فرافکنی Projection، نسبت دادن صفات منفی خود به دیگری و دوپاره سازی و اسپیلیتینگ جهان به سیاه و سفید، خوب و بدست.. گونهای خاصی از نخبگان، که در آن، فرد یا گروه، دانش، خرد یا روشنفکری خود را مطلق و برتر میپندارد و هرگونه اندیشه مخالف یا متفاوت را ناشی از حماقت یا سونیت میدانند.. این نگاه، گفتگوی انتقادی سازنده را ناممکن ساخته و به دگماتیسم احتمالا،، میانجامد... نخبگان ، چه اقتصادی، چه فکری و چه علمی، همواره نیازمند ساختن دیگریِ فروتر برای توجیه موقعیت خود هستند...
اما نارسیسیسم نژادی Racial Narcissism ،چیست! گروه نژادی یا قومی مسلط، تصویری بزرگنمایی. شده و آرمانی از خود میسازد مثاالانژاد برتر، تمدنساز. برگزیده، اسمانی یا.. این تصویر، نیاز به تحسین و تأیید دائمی دارد... هرگونه چالش علیه این تصویر توسط گروههای مخالف و غیرنژاد خودشان انجام گیرد، با عنوان یک آسیب نارسیسیستیک عمیق تلقی شده و میتواند واکنشهای خصمانه، انکار (Denial) یا خشونت سیستماتیک را برانگیزد... فقدان همدلی نارسیسیستیک، درک رنج و تجربه زیسته گروههای غیر را ناممکن میسازد... نژادپرستی، ابزار حفظ این برتری خیالی و ارضای نیاز نارسیسیستیک گروه های همخون است. فراتر از تعصب آشکار ، نژادپرستی نوین Modern/New Racism یا نژادپرستی نمادین Symbolic Racism، اغلب فاقد ابراز آشکار تعصبات نژادیست. این شکل، در لفافه ارزشهای لیبرال مانند فردگرایی، سختکوشی و برابری فرصتها (نه برابری نتیجه) پنهان میشود... ویژگیهای کلیدی آن عبارتند از: انکار تداوم تبعیض،، باور به پایان یافتن نژادپرستی سیستماتیک و برابری فرصتهای موجود. مقاومت در برابر سیاستهای جبرانی، مخالفت با اقدامات مثبت Affirmative Action یا دیگر تدابیر جبران نابرابریهای تاریخی، تحت عنوان تبعیض معکوس.. سرزنش فرهنگی، نسبت دادن نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی گروههای اقلیت به ویژگیهای فرهنگی یا ارزشهای شخصی ضعیف آنها مانند عدم سختکوشی،یا عدم کوشایی اقتصادی و.. .. . در ادامه، انکار تبعیض نیز ، نیاز به حفظ تصویر خود جمعی به عنوان جامعه ای عادل و برابرطلب را ا تامین میکند،مثالا ما حاکمیت عادلی هستیم و عدالت حکمفرماست.. تصویر برتر اخلاقی کاذبی که چنین نارسیسیسمی از خود میسازد، که اغلب تبری جویی کاذب در پی دارد.. در ادامه، بخشی از مصادیق نمونه در خصوص بافتهای نژادی جهان را خدمتتان مکتوب میکنم: سودای برتری آریایی Aryan Supremacy: ایدئولوژی ای، که ریشه در سو استفاده از مفاهیم زبانشناسی و اسطوره شناسی دارد. این گفتمان نارسیسیستیک، گروههای منتسب به نژاد آریایی را ذاتا برتر در هوش، فرهنگ و تمدنسازی قلمداد میکند.. نازیسم، تجلی افراطی و مرگبار این نارسیسیسم جمعی نخبه گرا بود که به نسلکشی و جنایت انجلمیده است.. قوم مداری عربیک Arab Ethnocentrism، :: جوامع عربی، همچون هر جامعه بزرگ دیگر، عاری از تنوع قومی درونی یا گرایشهای قوم__مدارانه نیست. برخی گفتمانها ممکن است بر اساس روایتهای تاریخی خاص،، زبان یا فرهنگ عربی را محور تمدن منطقه قرار داده و اقوام غیرعرب یا گروههای مذهبی خاص را به حاشیه رانده یا مورد تبعیض قرار دهند... این میتواند ناشی از نارسیسیسم جمعی مبتنی بر هویت عربی و تلاش برای حفظ هژمونی فرهنگی-سیاسی باشد. پان_عربیسم افراطی تاریخی، نمونه بارزی از این گرایش بوده است...
ناسیونالیسمهای ترکی و کردی: ناسیونالیسم ترکی گاه با انکار یا کوچکنمایی هویتهای غیرتورک سرکوب فرهنگی در پی داشته که ریشه در نارسیسیسم جمعی مبتنی بر وحدت ملی ترک و نخبگی قومی دارد... از سوی دیگر، گرایشهای ناسیونالیستی کردی نیز ممکن است در واکنش متقابل ، دچار نارسیسیسم جمعی شده و دیگر اقوام منطقه را نادیده گرفته و یا تحقیر نموده اند.. هر دو طرف ممکن است نیاز نارسیسیستیک به تیید هویت بزرگنماییشده خود و آسیبپذیری در برابر انتقادات را نشان دهند... و همچنین یهودستیزی یکی از کهنترین و پایدارترین اشکال نژادپرستیست.... یهودستیزی مدرن، اغلب در قالب نژادپرستی نوین (انکار هولوکاست، توریهای توطئه درباره قدرت برتر و ممتاز یهودیان، سرزنش اسرائیل برای همه مشکلات خاورمیانه بهگونهای که به یهودیان تعمیم یابد) ظاهر میشود... در هسته آن، نارسیسیسم جمعی گروههای اکثریت نهفته است که یهودیان را بهعنوان موضعی همیشه خارجی و منفرد خطرافرین ، قدرتمند پنهان و تهدیدآمیز برای هویت و برتری خود تصویر میکنند... برتری انگاری انگلوساکسون و استعمار: گفتمان نارسیسیستیکی که تمدن و نژاد انگلوساکسون ( خصوصا، در قرون ۱۸ و ۱۹ و اوایل ۲۰ را اوج تکامل بشر میدانست... این باور، توجیهگر اخلاقی استعمار، نسلکشی بومیان، و سیاستهای مهاجرتی تبعیض آمیز بود... این مواضع، صرفا کلیشه هایی بشریست، این که هر فردی در هر ژنوم به فردیت افراد قوم خود معتقد باشد، کاملا طبیعیست و میتواند منطقی نیز باشد، اما بنده کمی از دیدگاه فلسفه ی اخلاق به این تجارب تاریخی میپردازم، فلسفه اخلاق در تقابل با نارسیسیسمست، کانت: احترام به انسانیت را منتهایی فی نفسه میداند.. نژادپرستی و نخبگی افراطی، در بنیاد خود، انکار رادیکال این اصول اخلاقی هستند... تخریب بافت اجتماعی، تخریب اعتماد بین قومی، خشونت، ، و فروپاشی نهادهای مدنی از جمله پیامدهای انست.... گفت و گوی بینافرهنگی اصیل، سواد رسانه ای، ایستادن در برابر شبه علم، تمرکز بر اشتراکات انسانی و معنوی همسو، خوداگاهی جمعی، فراخوان به فروتنی اخلاقی، با شروع اخلاقیات ترمیمی و مهرورزی و دوستی، از بزرگترین تعاملات لازم در مواجهه با نژادگراییست.. بسیار عالی و کامل مکتوب فرمودید، تنها جهت همرامی عرایضی نگاشتم پوزش از نقصان و اطاله ی مکتوبات با مهر | |
|
درودتان گرانمهر بیستون برادر فرزانه، ادیب توانا و اندیشمند فرهیخته خوش امدید و منور و مزین فرمودید گرامی راسیسم انواع گوناگونی دارد.. حتی در غنی ترین و چشم ابیترین جوامع نیز، راسیسم وجود دارد... حضورتان را ارج مینهم. از نقد و نظر گرامیتان سپاسگزارم | |
|
درود مجدد بزرگوار کلامیست، احساس براگنیز، برانگیخته شده از احساس همچنان در ارتباط به قانون و گزاره های حقوقی، چون مادر گرانمایه ام از حقوقدانان هستند، خصوصا در حوزه ی بین الملل فعالیت دارند، اشنایی من در این مورد شاید کم نباشد.. خیلی ها در طی تاریخ، به چالش این واژه ی بردگی که میفرمایید، دچار شده اند، حتی بزرگترین پادشاهان، اهانت به قدیسان تاریخ، شکنجه ی بزرگترین ساحات ربانی در زمین، و تمسخر، هیچ کس به اندازه ی محمد رسول الله در زادگاهش توسط قوم خودش مورد تمسخر و اهانت قرار نگرفت.. ماندگاری ماهوی مهم است در نگاه شخصی بنده، زیاد نمیشود به اظهار نظرات قومی، قبیله ای، قشری و یا... دل بست یا دل گسست
سرفرازیتان ارزوی منست گرامی
| |
|
درودتان گرانمهر فرهیخته جناب دکتر مدهوش بزرگوار بسیار خوش امدید و مزین فرمودید از حضرت عالی درخواست دارم، در صورت امکان، در ارتباط با مبحث گشوده شده، و چگونگی آموزش مفهوم برابری به فرزند ارجمندتان، و به طور کلی پروسه ی آموزش مفهوم برابری نژادی، جنسیتی و.. به فرزندان، دانش اموزان، دانشجویان یا بهتر عرض کنم ترغیب و مشارکتشان در این خصوص ما را میهمان اندیشه های سبزتان فرمایید از همه ی سروران و اساتید بزرگمهر خوانشگر احتراما همین درخواست را دارم. با تقدیم مهر بی مر و بهترین آرزوهای شاعرانه | |
|
درودتان بزرگمهر ادیب خوش امدید و صفا افزودید قدوم کلکتان گلبااران با مهر | |
|
درودتان بزرگوار بانوی مهر و ادب اموزگار شیرین سخن، و ادیب نازنین رد کلک سبزتان را ارج مینهم سپاس از نگاه زیبابینتان | |
|
درود مجدد گرامی بزرگوار برادر فرهیخته، استاد متفکر، سپاس از نقد و نظر سبزتان بله مطالعه، بزرگترین گوهر بشریست، استدعا دارم، سپاس و امتنان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بنا به دستوری که فرمودهاید
به محض دست دادن فرصت
باز خواهم گشت و مفصل در باب موضوع مورد بحث
با تفکر پویا و گسترهی دانشتان همصحبت خواهم شد
تا درودی دیگر
یا حق