سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 14 ارديبهشت 1404
    8 ذو القعدة 1446
      Sunday 4 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

        يکشنبه ۱۴ ارديبهشت

        ⚫ عروضِ استفراغ ⚫

        شعری از

        سید هادی محمدی

        از دفتر چهارپاره ها نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ ۹ روز پیش شماره ثبت ۱۳۷۲۸۵
          بازدید : ۸۹۳   |    نظرات : ۳۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        صدای ارسالی شاعر:
        بسم الله الرحمن الرحیم 
         
         
         
         
        وزنِ شعرم عروضِ استفراغ 
        گریه تنها ویارِ افکار است 
        ترس از تا شدن مچالیدن 
        مرگ بر هر چه شکل خودکار است
         
         
        تِر بزن مُهلتِ دقایق را
        پشتِ ته مانده های بالشِ خیس
        جیغ در تُنگ تَنگِ آزادی 
        زنده بادا زبانِ ماشه ی هیس
         
         
        آن ورِ کوچه های زندانی 
        انقلابِ دروغِ بی تُنبان 
        خانه از هر طرف سیاهی بود 
        انتهای فروغ در تهران 
         
         
        دشنه در دیس، آهن و احساس 
        رویِ الاکلنگِ شعرِ سپید 
        هیچ کس آیدا و احمد را 
        لایِ درزِ کتاب قصّه ندید 
         
         
        شهريار از تبِِ گرسنگی اش 
        غزلی گفت و حُقّه اش پوسید 
        بعدِ دیر آمدی چرا حالا 
        گور بابای عشق را بوسید 
         
         
        خونِ سهراب در تلاطمِ بوم
        ‌‌عطسه کرد از کشاله ی سرطان
        بسته جغرافیای قایق را 
        سَرِ زانویِ باورِ انسان 
         
         
        دختر تُرش مزّه ی سروان 
        تَهِ خانِ تپانچه جان داده 
        دوئلِ عاشقانه ی زخمی 
        شیشه نوشابه را نشان داده
         
         
        شعر، این پا به ماه عفریته 
        داسِ در آسمانِ پوشالی 
        تیتر در تیتر انتهای جنون 
        تُخمِ تصویر های توخالی 
         
         
        بار سنگینِ بی قراری ها
        روی دوش کتاب خم شده و
        آخرین صفحه از رمانِ اوین
        توی قابِ خیال نم شده و
         
         
        قرن ها با صدایِ قاعدگی 
        انحنای مداد چاییده 
        پوست در پوست لاشه ی خود را 
        پای رحمِ تراش زاییده 
         
         
        وای از واژه های اسقاطی 
        نخِ دندانِ بر گلو مانده 
        دستِ آخر تمامِ شاعر را 
        نونِ ساکن، شبانه خشکانده
         
         
        شعر و دکلمه و طراحی کاور 
        #سید_هادی_محمدی 
         
         
        پی نوشت :
         
        ⚫ صدای قبل دکلمه، صدای مرحوم عزت الله انتظامی است در فیلم حاجی واشنگتن ساخته ی مرحوم علی حاتمی محصول سال ١٣۶١ شمسی 
         
        ⚫ دشنه در دیس عنوان مجموعه شعری است از احمد شاملو که اولین بار در سال ۱۳۴۴ منتشر شده است.
         
        از مهم‌ترین شعرهای این کتاب می‌توان به گفتی که باد مرده است، شبانه (یله بر نازکای...)، فراقی، سمیرمی، شبانه (زیباترین تماشاست...)، از منظر، و ترانه آبی اشاره کرد.
         
        ⚫ آهن ها و احساس اثر احمد شاملو
         
        این کتاب شعر یکی از نایاب ترین و مهمترین کتاب شعر چاپ شده در ایران است که در دهه سی در دویست نسخه به چاپ رسیده است
        این دفتر شامل سه شعر به نام های :مرثیه ، برای خون و ماتیک و مرغ دریا میباشد
         
        ⚫ دختر سروان (به روسی: Капитанская дочка) رمانی تاریخی از الکساندر پوشکین نویسنده روس است که نخستین بار در سال ۱۸۳۶ در مجله ادبی ساورمنیک منتشر شد. این رمان در قالب خاطرات یک افسر اشراف‌زاده امپراتوری روسیه به نام پتر آندرویچ و با زاویه دید اول شخص نوشته شده‌است. 
         
         
        ۷
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دیروز
        درود استاد عزیز
        شورانگیز و زیباست
        موثر و پر معنی
        دستمریزاد
        موفق باشید خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۱۷ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        وحید سلیمی بنی
        ۷ ساعت پیش
        عروض استفراغ
        ( سید هادی محمدی )

        وزنِ شعرم عروضِ استفراغ
        گریه تنها ویارِ افکار است
        ترس از تا شدن مچالیدن
        مرگ بر هر چه شکل خودکار است

        تِر بزن مُهلتِ دقایق را
        پشتِ ته مانده های بالشِ خیس
        جیغ در تُنگ تَنگِ آزادی
        زنده بادا زبانِ ماشه ی هیس

        آن ورِ کوچه های زندانی
        انقلابِ دروغِ بی تُنبان
        خانه از هر طرف سیاهی بود
        انتهای فروغ در تهران

        دشنه در دیس، آهن و احساس
        رویِ الاکلنگِ شعرِ سپید
        هیچ کس آیدا و احمد را
        لایِ درزِ کتاب قصّه ندید

        شهريار از تبِ گرسنگی اش
        غزلی گفت و حُقّه اش پوسید
        بعدِ دیر آمدی چرا حالا
        گور بابای عشق را بوسید

        خونِ سهراب در تلاطمِ بوم
        ‌‌عطسه کرد از کشاله ی سرطان
        بسته جغرافیای قایق را
        سَرِ زانویِ باورِ انسان

        دختر تُرش مزّه ی سروان
        تَهِ خانِ تپانچه جان داده
        دوئلِ عاشقانه ی زخمی
        شیشه نوشابه را نشان داده

        شعر، این پا به ماه عفریته
        داسِ در آسمانِ پوشالی
        تیتر در تیتر انتهای جنون
        تُخمِ تصویر های توخالی

        بار سنگینِ بی قراری ها
        روی دوش کتاب خم شده و
        آخرین صفحه از رمانِ اوین
        توی قابِ خیال نم شده و

        قرن ها با صدایِ قاعدگی
        انحنای مداد چاییده
        پوست در پوست لاشه ی خود را
        پای رحمِ تراش زاییده

        وای از واژه های اسقاطی
        نخِ دندانِ بر گلو مانده
        دستِ آخر تمامِ شاعر را
        نونِ ساکن، شبانه خشکانده

        به نام او که می داند

        اما بعد از این همه احوالات می گردم ببینم چرا آدم ها لجن های بطنشان را در بوستان شعر تخلیه می کنند و کله ام می گوید: از بس که این بوستان توانمند است در تجزیه کثافت های ذهنی و بطنی آدم ها. چه جایی بهتر از بوستان شعر می تواند کثافات داخلی ذهن آدم ها را بپذیرد تجزیه کند و خروجی ای صاف بدهد تا آدم ها دوباره آن را مصرف کنند؟
        بی شک من هم آدمیزادم و صفاتی دارم که گه گاهی بروز می کند. اما امروز با خواندن عروض استفراغ سید هادی، بدجور صفت حسادتم گل کرده و ذهنم را می جود.
        مدام می گوید: کاش این شعر مال تو بود. کاش تو این شعر را سروده بودی.
        و این طور است که نفس حسودم قلم را استارت می کند تا چند خطی در پای "شعری که دوست داشتم مال من بود" براند.

        مطبوع
        وقتی از "طبع" صحبت می شود می توان با راحت ترین روش ها "طبع" را در آدم های مختلف جست. تجربه به من گفته بسیاری از کسانی که قلم به دست می گیرند به دلایل مختلفی مثل محدودیت ذهنی یا عدم توانایی در موزون کردن کلام یا دیگر دلیل ها نمی توانند شعر بسرایند، نامطبوع نیستند، این ها افرادی هستند که گرد و خاک غلیظی بر طبعشان نشسته و سعی اشان برای پاک کردن این گرد و غبار و صیقل دادن به طبع به حدی نبوده تا طبعشان درخشان شود. برای همین به نوشتن بسنده می کنند ولی امواج و غوغای درونشان باعث می شود به حس ارضا نرسند، پا را پیشتر می گذارند و نوشتارشان را به شعر گره زده و مدعی می شوند شعر سروده اند.
        این ها را ننوشتم تا فردی را تحقیر کنم یا دیگری را مفتخر.
        با اندکی تحقیق و مطالعه موضوع روشن است. شعر فارسی قواعدی دارد که بر مبنای گفتار فارسی بنا شده و هرچه که بر پایه های غیر از این مبنا گسترده شود نه این که بی ارزش باشد ولی شعر نیست.
        کافی است چهارمقاله عروضی سمرقندی را یک بار مطالعه کنید.
        احمد بن عمر بن علی نظامی سمرقندی در چهارمقاله پس از ایراد مقدمات رساله در آغاز به سراغ دبیری می رود و دبیری را اولویت می دهد بر شعر که در مقاله دوم رساله از آن سخن می راند.
        عروضی سمرقندی در ابتدای مقاله ی اول در باب دبیری می نگارد:
        "دبیری صناعتی است مشتمل بر قیاسات خطابی و بلاغی، منتفع در مخاطباتی که در میان مردم است بر سبیل محاورت و مشاورت و مخاصمت، در مدح و ذم و حیله و استعطاف و اغراء و بزرگ گردانیدن اعمال و خرد گردانیدن اشغال و ساختن وجوه عذر و عتاب و احکام وثایق و اذکار سوابق، و ظاهر گردانیدن ترتیب و نظام سخن در هر واقعه تا بر وجه اولی و احری ادا کرده آید."*
        *چهارمقاله احمد بن عمر بن علی نظامی سمرقندی – به تصحیح و اهتمام مرحوم محمد قزوینی به کوشش دکتر محمد معین به سال 1327 هـ.ق چاپخانه بریل لیدن (هلاند) ص 19 و 20
        و در ادامه حکایاتی را قلمی می کند در ماهیت دبیر و آن چه دبیران نوشته اند و تاثیرات که یک نوشته که شعر نبوده است بر روال اتفاقات در زمان.

        به این وصف آدمی باید سبک مغز باشد که تاثیر و ارزش دبیری و آن چه دبیران می نویسند را درک نکند یا منکر. لا ادری

        و اما طبع
        نگاهی بیندازیم به عروض استفراغ سید هادی محمدی
        قبل از ورود به شعر نام شعر را مرور کنیم.
        عروض استفراغ
        عروض اسـ ( مفاعلن ) تفراغ ( فعلان )
        شنیدن نام شعر با نشستن وزن مفاعلن فعلان بر طبع مخاطب است. با شنیدن نام اثر گویی جنبشی در طبع پدید می آید که خواننده خود را برای غرق شدن در بحری موزون آماده می کند و چه وزنی بهتر از فاعلاتن "فعلاتن" مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون).
        این خفیف مسدس مخبون که بر مسدس بودنش از سوی شاعر پافشاری می شود هرچند در قالب قطعات به هم پیوسته دلربایی می کند اما چنان آهنگی دارد که سحر کلام را در جان مخاطب می نشاند و طمع ادامه خواندن را در خواننده شعر بیدار می کند.
        بی تردید یکی از خواص این وزن دلفریبی بسیار آن است که نرمی و لطافتی خاص در طبع خواننده ایجاد می کند و این نرمی بدون این که مخاطب متوجه شود او را دربر می گیرد و غرقش می کند.

        سید هادی چه کرده است
        گره خوردن عناصری مثل استفراغ و ویار در بند اول که با ابتدای ( وزن شعرم ) پایه گذاری شده خبر از زایش درونی شاعر می دهد. گویی صاحب اثر که باردار است سر جنین شعر را که در بطنش جنبیده به پایین هدایت می کند تا درد زایمان خود را تخفیف دهد.

        این سیر در بندهای دیگر با تصاویر ذهنی صاحب اثر در قالب شعر چنان خودنمایی می کند و در هر بند رنگی و لعابی دارد که خواننده را در برابر طاووسی رنگارنگ مسحور می کند.
        بی تردید ورود به عناصر دیگر که در بندهای مختلف این اثر بی نظیر استفاده شده ساعاتی می طلبد و تفاسیر و توجیهاتی که از حوصله قلم من خارج است که مثنوی ای خواهد شد هفتاد من و برای من که گردکوی فردوسی نیستم باری سنگین خواهد شد که به رویم خواهد افتاد از ثقالت.

        پایان ماجرا
        اما در بند پایانی شعر صاحب اثر پس از نشان دادن عناصر و تصایر فراوان با مهندسی ای مطبوع این نقش را قلم می زند:
        نونِ ساکن
        شاعر انگشت در جایی فرو می کند که یکی از قواعد مهم عروض شعر فارسی را به بردگی گیرد تا کارش را به اتمام برساند و حس ارضایش را تکمیل کند.

        بی تردید اکنون اثری زاده شده که تنها لیاقت یک واژه را دارد تا با خود یدک بکشد : " شعـــــر"

        عزت زیاد
        وحید سلیمی بنی
        14 اردی بهشت 1404 خورشیدی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۵ ساعت پیش
        درود و عرض ادب و تشکّر
        شعر.چقدر عالی فرمودید
        سیاهی و اندوهش، دور باد از وجود ارجمندتان🌹
        ارسال پاسخ
        یاسر کریمی
        یاسر کریمی
        ۵ ساعت پیش
        درود بر استاد عزیز و صاحب سبک جناب سلیمی بنی خندانک
        الحق که این اثر لایق چنین نامی است....شعر خندانک
        ارسال پاسخ
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        ۱ ساعت پیش
        سلام و عرض ادب به دوستان عزیزم
        بانو مریم
        جناب کریمی
        و جناب چشمه ی عزیز
        ممنونم و سپاسگزار از حضور و توجهتان خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        ۱ ساعت پیش
        جناب سید هادی محمدی عزیز
        دوست بزرگوارم
        سلام و عرض ادب
        بی تردید تغییراتی که در متن نقد اخیرم در پای شعر بی نظیر جنابعالی صورت گرفته مورد نظر من نبوده و نیست.
        حتی می بینم صفحه مشکی تصویر بنده هم تغییر کرده.
        به نظر می رسد اختیار دخل و تصرف در صفحه شخصی بنده در این سایت علاوه بر خودم در دست فرد یا افراد دیگری نیز هست.
        با این همه از حضرتعالی خواهشمندم چنانچه متن کامل نقد اخیرم با قوانین سایت در تناقض است، به طور کامل حذف شود.
        مگر تعدادی از آثار ارسالی بنده که طبق قوانین سایت انتشار نیافت خللی در روند ادامه فعالیت بنده در سایت ایجاد کرد و از سوی من مشکلی آفرید؟
        این نقد هم اگر ایرادی دارد منتشر نشود کاملا حذف شود مساله ای نیست.
        ولی دخل و تصرف و سانسور در متنی که من ارسال کرده ام مورد تایید من نیست و خواهش می کنم تصمیم قطعی خود را به عنوان یکی از مدیران سایت شعرناب اعمال نمایید.
        لطفا تقااتمندم یا متن کامل منتشر شود یا نقد را حذف کنید.
        سپاس بی کران
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۳۰ دقیقه پیش
        درود استاد عزیز
        از شما استاد فرهیخته انتظار شفقت و مهربانی داریم
        شما ، شعرتان و قلمتان را دوستداریم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        ۲۳ دقیقه پیش
        سلام وحید عزیزم

        وحید دانشمند و دانا شاعر و منتقد توانا

        اینکه در متن نقد گرانبهای شما دخل و تصرفی انجام گرفته که قطعا گرفته بنده بی اطلاع هستم و حتی توان حذف ریپلای های صفحه ام را ندارم چه برسد به حذف پنجره ی سبز که در اختیار مدیر محترم جناب احمدی زاده هست و لاغیر

        حال ایشان با هر صلاحدیدی این کار را کرده اند که از حضرت رفیق وحید عزیز تقاضا دارم که با خود ایشان در میان بگذارد

        اما در باب جناب استکی عرض کنم اگر من بعد شاهد هجو و یا توهین و اهانتی از سوی ایشان نسبت به خودم و یا دوستان عزیزی که برای من کامنت گذاشته اند باشم علیرغم میل باطنی ایشان را در لیست سیاه قرار داده و در صورت اصرار به این امر از طریق مراجع قضایی اقدام خواهم کرد.
        تا الان هم به خاطر شرافت خودم سکوت کرده ام

        ولی دیگر مطمئنا سکوت نخواهم کرد

        جناب استکی هم به جای خواستگاری برای عمه ی این و آن
        که در قانون حد این نوع متلک ها مشخص است  از لجاجت دست بردارند و کما فی السابق دوستانه در دانشگاه شعر ناب باشیم و بیش ازاین زیاده گویی است

        یا حسین بن علی

        سید هادی محمدی
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        دیروز
        درود و عرض ادب و احترام استاد عزیز و فرهیخته

        شعری کم‌نظیر و تاثیرگذار در مذمت شعر و..
        به راستی که شعر چیست جز ازدحامِ تنهایی و التهابِ دل‌آزار و انتظاری نفس‌گیر
        خواندن از قلم شگفت‌انگیز شما همیشه لذّت‌بخش و آموزنده‌ست
        به معنای تمام و کمال شاعر هستید ماشاءالله
        سلامت و سعادتمند و نویسا بمانید
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        سیاوش آزاد
        دیروز
        سلام
        موید و موفق باشید
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۱۷ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        بهــاره طـــلایـی زیدی
        دیروز
        درود و عرض ادب استاد محمدی بزرگوار
        چه کسی بهتر از دکتر سید هادی محمدی، می تونه این سروده ی فراناب رو نقد و واکاوی کنه؟!!
        ✅✅هیچ جمله و واژه ای شایسته ی تحسین این قلم نیست✅✅

        قلم و اندیشه تون همواره سبز

        🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۱۷ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        یاسر کریمی
        ۲۳ ساعت پیش
        درود بر دکتر محمدی گرامی و عزیز خندانک
        می آموزم در کلاس درس شما خندانک
        سلامت و تندرست باشید خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۱۷ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        ۲۳ ساعت پیش
        درود استاد محمدی گل
        خیلیعالی خندانک خندانک
        مرحبا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        شهريار از تبِِ گرسنگی اش
        غزلی گفت و حُقّه اش پوسید
        بعدِ دیر آمدی چرا حالا
        گور بابای عشق را بوسید خندانک خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۱۷ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        ۲۲ ساعت پیش
        سلام و درود استاد بزرگوارم جناب دکتر محمدی گرانقدر
        واقعا هیچ واژه ای در وصف اشعار بی نظیر شما ندارم
        و همین که خداوند به من عنایت کرده که پای صفحه شعرتان حاضر شوم؛جای بسی شکر دارد..
        سایتون بر سر ما نابیون مستدام
        سلامت و تندرست باشید خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۱۷ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        آرمین اسدزاد (الف)
        ۱۹ ساعت پیش
        می‌توان اعتراض کرد که آقا جان این چه وضع شعر گفتن است؟
        واژه‌هایی که توجه را بیشتر از مصاریع و ابیات جلب می‌کنند.
        مصاریع و ابیاتی که اکثراً هیچ ربطی به هم ندارند.
        تصاویر درهم و برهم که درکل هیچ نشان نمی‌دهند.
        کلاژهای کلامی بی‌ربط از شاملو تا پوشکین.
        گسستگی روایی، پارگی انسجام، نبود یکدستی.
        و موارد دیگری که حرف را خیلی به بیخ می‌برد...

        جواب همه‌ی این اعتراضات فقط یک کلمه است:
        شعر پست‌مدرن که همه قاعده‌ها را می‌شکند و کامنت‌ها را ببینید، بر دل اکثریت نشسته و مقبول افتاده...

        درود و احسنت جناب محمدی
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۵ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        سید محسن نصرالهی
        ۱۵ ساعت پیش
        سلام و رحمت بر ادیب دانا و توانا 💚🍓🌹
        درود بر حضرت والا و کنز الشعرا 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎

        دست ما کوتاه
        علمت بر نخیل ... 🍇🍇🍇🍇🍇
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۵ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        جواد مهدی پور
        ۱۴ ساعت پیش
        سلام و احترام محضر استاد دکتر محمدی عزیز

        اشعار نابتان ستودنی ست

        عالی سرودید

        زنده باشید به مهر

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۵ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        مهدیس رحمانی
        ۱۱ ساعت پیش
        درودها استاد گرانقدر

        به زیباییِ تمام خندانک خندانک

        زبانم الکنست خندانک 🌸

        گوهر قلمتان همواره نویسا🌸

        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۵ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ۸ ساعت پیش
        درود استادگرامی
        عالی بود
        قلم سبزتان مانا خندانک

        خندانک خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۵ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        فرشید به گزین
        ۴ ساعت پیش
        سلام هادی جان خندانک
        من حس سیاوش آزاد رو میفهمم ولی حتی اگه با نوع نگاه شعر همسو نباشم نمی‌تونم در مقابل جادوی این شعر و تسلط عجیب و غریب شاعر در جا دادن دقیق مضامین مقاومت کنم و انگار نمیشه تحسین نکرد این شعر رو
        مثلا این بند رو دقت کنید

        آن ورِ کوچه های زندانی
        انقلابِ دروغِ بی تُنبان
        خانه از هر طرف سیاهی بود
        انتهای فروغ در تهران

        انقلاب سفید ؟ فیلم خانه سیاه فروغ فرخزاد
        و حتی کسی چه میدونه شاید یک آهنگ معترض داریوش هم تو پس زمینه شنیده میشه

        در مورد آهن و احساس در پی نوشت توضیح داده شده که شاید
        یه جور مانیفست شعر سپید هم هست همراه با چند اثر دیگر و لابد در ذهن شاعر بر دار کردن حمیدی شاعر هم بوده

        و این بند
        شهريار از تبِِ گرسنگی اش
        غزلی گفت و حُقّه اش پوسید
        بعدِ دیر آمدی چرا حالا
        گور بابای عشق را بوسید

        کسی هست که عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست را نشنیده باشد .
        و " بوته خشخاش شستشو داده مرا در سیلان بودن "
        که سهراب طبیعت دوست و دوست داشتنی سروده و البته برای الگو گرفتن حتما چنین کاری نکرده خندانک

        دو بند آخر که دیوانه واره .

        عرضم این بود که چه جوری مفاهیم بدون ذره ای انحراف در قالب شعر امده خندانک

        مثلا
        راحله حصارکی (راحیل)
        ۳ ساعت پیش
        وااااااااای که چه لذتی بردم از خوندن این شعر ، انقدر قشنگ بود که نمیشد یک قطعه را از بقیه متمایز کرد . باید اقرار کنم بعد از چند وقت ، یک شعر پرمغز و زیبا خوندم که به جانم نشست . دم واژه های افکارتون گررررررم که انقدر زیبا کنار هم جفت و جور شدن که دل خواننده رو ببرند .
        واقعا ماشاءالله و دستمریزاد داشت 👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏

        ╭━━━━━━━━━╮
        ❇️᭄‌𝙇𝙞𝙠𝙚 𝄠⃝🟢♦️like🔮
        ♟️᭄‌𝙇𝙞𝙠𝙚 𝄠⃝🔴
        ✅᭄‌𝙇𝙞𝙠𝙚 𝄠⃝🔵
        ╚═══════╝
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2