سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 26 فروردين 1404
    17 شوال 1446
      Tuesday 15 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

        سه شنبه ۲۶ فروردين

        حد

        شعری از

        سیاوش آزاد

        از دفتر سیاوش نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ ۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۷۰۰۸
          بازدید : ۱۳۸   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سیاوش آزاد
        آخرین اشعار ناب سیاوش آزاد

        عروج عرش ز پهنای اشک می آید
        کنار وحشی نرگس بنفش می خوابد
         
        تبسمی بنمودی و ماه خونی شد
        سرشک ها بچکانید و ریسه می تابد
         
        حلول لولو رامین هبوط پروانه
        به گرد کنز زغالی شموس می گردد
         
        هلال ناخن خالی پکد حباب پری را
        پری پرید ز مشکی چراغ زیتان سد
         
        سیاوشا بسکوت و نظاره را برها
        به برزخی که قدر شد بدودش برگ حد
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        دیروز
        درود بر شما
        برقرار باشید
        سروده خلاقانه ای بود
        خندانک
        سیاوش آزاد
        سلام
        سپاسمند الطاف شریف
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        دیروز
        درود بزرگوار
        خسته نباشید 🙏🌺
        بجز نامفهومی و زبان نارسایتان در شعر که همیشگی‌ست و به آن آشنا هستم
        قافیه‌هایتان معیوب است و شکست وزنی هم ۲ مورد دارید که این دیگر نور علی نور است عزیز دل
        مقداری تامل بیشتر بفرمایید 🙏🌺
        سیاوش آزاد
        سلام
        تشکر
        گفت
        من به خاکسترنشینی عادت دیرینه دارم
        قافیه بله حسب قواعد اشکال بعضا دارد منتها اگر از قافیه حداقل های موسیقیایی را طالب باشیم شاید بتوان اغماض کرد
        فکر کنم مقصود لولو و بدودش است
        لولو همان لولو و مرجان است لو بلند ل کوتاه و کسره کوتاه
        بدودش دال و شین ساکن است
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        ۱۷ ساعت پیش
        درود مجدد
        این مصرع یک هجا " منظورم ' را ' " آخر اضافه دارد
        هلال ناخن خالی پکد حباب پری را
        مصرع دیگر اگر بدودش را طبق فرمایش شما بخوانیم و برگ ِ حد هم از اختیارات شاعری استفاده شده وزن صحیح است🌺🙏
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        ۱۲ ساعت پیش
        سلام بله را اضافه است متشکر از نقد شریف
        سپاسمندم
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دیروز
        درود بزرگوار
        دلنوشته ای بغرنج و زیباست خندانک
        سیاوش آزاد
        سلام
        خوش آمدید
        زنده باشید
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        ۱۲ ساعت پیش
        سلام
        تشکر
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        دیروز
        درود وعرض ارادت خندانک
        عروج عرش ز پهنای اشک می آید 👏👏👏
        همین مصراع خود هزاران حرف دارد 👌👌👌
        البته اگه درست متوجه شده باشم ☺️
        به هر حال اشعارتون ادم رو به تفکر وادار میکنه 🤔
        همیشه در پناه حق سلامت باشید ..
        سیاوش آزاد
        سلام
        سپاسمندم
        فرمود
        فرماندهش [علی چیت‌سازیان] همان کسی که ایشان [علی خوش‌لفظ] از او تعریف میکند و یاد میکند و آن حرف را از او نقل میکند. همسر او [علی چیت‌سازیان] میگوید در آخرین باری که آمد منزل و بعد [از آن] رفت و شهید شد و دیگر ندیدیمش؛ نیمه‌شب همین‌طور نشسته بود و اشک میریخت و گریه میکرد. با اینکه مرد باصلابت و قدرتمند و فرمانده کاملاً باصلابتی بود و اصلاً اهل گریه و این چیزها نبود؛ اما اشک میریخت. گفتم چرا این‌قدر گریه می‌کنی؟ گفت: فلانی را خواب دیدم. رفیق همراهش را، معاونش را. معاونش را خواب دیده بود که قبل از او شهید شده بود. میگوید دستش را محکم گرفتم و گفتم باید به من بگویی. ما این‌همه با همدیگر رفتیم راهکار پیدا کردیم. اینها نیروهای اطلاعات عملیات بودند که بلدچی یگان‌ها می‌شدند. قبلاً میرفتند راه‌ها را پیدا میکردند، باز میکردند تا یگانها بتوانند حرکت کنند بروند جلو. ما این‌همه رفتیم با همدیگر راه باز کردیم، راهکار پیدا کردیم. راهکار این قضیه چیست؟ این قضیه‌ی شهادت؟ این را به من بگو، چرا من شهید نمیشوم؟ میگوید یک نگاهی به من کرد و گفت: راهکارش اشک است، اشک
        سپاس
        متفکر و متعمق باشید
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        ۷ ساعت پیش
        کاملا این موضوع رو با گوشت واستخونم درک میکنم ..
        من خودم نزدیکترین فرد خانواده ام به شهادت رسیده با این که اصلا در زمان جنگ نبود ودر سنین کودکی بوده اما بعدها که به سن جوانی رسید وازدواج کرد همیشه میدیدم که چطور اشک میریخت واز خداوند شهادت رو طلب میکرد وشش سال پیش هم با اینکه پسرش یک سال وخورده ای داشت دل از دنیا وخانواده کند وبه مقام شهادت رسید ...
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1