دوشنبه ۱۱ فروردين
باغچه ی خانه ی ما.... شعری از دانیال فریادی
از دفتر طلوعی دیگر نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ ۵ روز پیش شماره ثبت ۱۳۶۶۷۷
بازدید : ۳۳ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب دانیال فریادی
|
موسم دلتنگی ست
فصل پاییز است
یاد من باشد
ورق کهنه تقویم را پاره کنم
موسم دلتنگی ست
مادرم پنهانی
برگ های زرد را
در باغچه
خاک کرده است
به گمانم
از زردی باغچه به ستوه آمده است
خواهرم
میترسد
سايه ش بر باغچه
راز قلبش را فاش کند
برادرم
می کوشد
روی باغچه
بلوک سیمانی بکارد
پدرم
پی چوبدستی خود
در باغچه می گردد
موسم دلتنگی ست
ريشه ها در خوابند
ريشه ها در کفن زرد زمین
می پوسند
و زمان
باز به فکر سفر چلچله ها ست
زنگ ها
زودتر از وقت مقرر به صدا می آیند
کاش می شد دانست
تا طلوع خورشید
چه کسی وقت دارد
کاش می شد
پرسید
چه کسی آفتاب صبح را
خواهد دید.....
با تشکر
دانیال فریادی
با نقد خویش راهگشا باشیم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود برشما جناب فریادی عزیز
زیبا وبااحساس بود