#مسمط-شماره ۹
بسم الله الرحمن الرحیم
تضمین غزل شماره ۴۲۶- دیوان حافظ
خیال درهم
۱
وقت سحر که بوی گل می رسد به شامه
در آن زمان که غنچه بر خود درید جامه
با تندی شمار نبض گلوی خامه
《از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
کانی رایت دهرا فی هجرک القیامه》
۵
در من نشان نمانده از قوت و سلامت
گویا تهی شدم از یارا و استقامت
این روزها به دور از آن یار سروقامت
《دارم من از فراقش، در دیده صد علامت
لَیسَت دُموعُ عَینی، هٰذا لَنا العلامه》
۱۵
دریای اشتیاقش جوشید از وجودم
گر چه در آرزویش صدها غزل سرودم
نائل به دیدن روی ماه او نبودم
《هر چند کآزمودم، از وی نبود سودم
مَن جَرَّبَ المُجَرَّب، حَلَّت به الندامه》
۲۰
افتاده ام به دور از آن یار ماه سیما
آثار زجر دوری در من شده است پیدا
جانم شده است بی تاب و سخت ناشکیبا
《پرسیدم از طبیبی، احوال دوست گفتا
«فی بُعدها عذابٌ، فی قُربها السلامه》
۲۵
در لحظه های تلخ ناکامی دمادم
می جویم از خیالش بر درد عشق مرهم
در وقت اوج تشویش از آن خیال در هم
《گفتم ملامت آید، گر گِرد دوست گردم
و اللهِ ما رَأینا، حُباً بِلا ملامه》
۳۰
مهدی حضور مهر او را به چشم جان بین
در انعکاس های بانگی کهن به تضمین
بشنو نوای ناب او را به شعر دیرین
《حافظ چو طالب آمد، جامی به جان شیرین
حَتّیٰ یَذوقَ مِنهُ، کأساً مِن الکرامه》
۳۵
#مهدی_رستگاری
بیستم اسفند سال یکهزار و چهارصد و سه خورشیدی
دهم مارس ۲۰۲۵ میلادی
دفتر شعر روزگاران
༺࿐•◍•✿ฺ🦋✿ฺ•◍•࿐༻
۱۲۲۱