يکشنبه ۳۰ دی
رکب شعری از قلم صاف
از دفتر عشق نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۵۲۵۰
بازدید : ۷ | نظرات : ۰
|
|
توهم های من چشم هایت حال من را بس پریشان کرده است این نگاهم را نگاهت سخت ویران کرده است من می خواهم که برگردم ولی انگار عشق هرچه پل را پشت سر از قبل ویران کرده است دست من حاصل ندارد شد کویری بی نمک مهربانی و محبت های من رنگ ندارد بی ثمر سوختن و آتش گرفتن هر روز با تو هم، شد هذیان در تب با سوز از همه زخم خوردن عادتی پیوسته شد دست گشته بی نمک، بی رمق ،بی سبب از گلویم نه صدایی نه یه آهی نه که دارد یک بهانه برای عاشق شدن دل من شده تنها عشق گشته پر شروط برگ خشکم صورتم شد پر چروک ناله ام بی جواب مانده حصاری ترسناک بر دل من میکشد هردم اه اه همه دور گشتند زمن نه یک آهی میشنیدند نه سیاهی می رود دل عاشق می خورد هر دم رکب.// قلم صاف
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.