سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 1 فروردين 1404
  • آغاز نوروز
22 رمضان 1446
  • شب قدر
Friday 21 Mar 2025

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

    جمعه ۱ فروردين

    عهد شکسته

    شعری از

    افشین آریانا (( غمین ))

    از دفتر اندیشه های (( غمین )) نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳ ۱۴:۲۶ شماره ثبت ۱۳۴۷۹۵
      بازدید : ۳۷   |    نظرات : ۲

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر افشین آریانا (( غمین ))
    آخرین اشعار ناب افشین آریانا (( غمین ))

    من و این روز تباهم  من و این شام سیاهم
    من و این قلب پر از درد  و پر از حسرت و آهم
     
    من و این سینۀ خسته  ز غم عهد شکسته
    من و این دیدۀ پراشک پر از شوق نگاهم
     
    من و این سوز و گدازم  من و این راز و نیازم
    من و این نالۀ سازم  که جز آن نیست پناهم
     
    من و این خلوت محزون  من و این محنت افزون
    تو و آن غمزه و افسون  که فریبد همه گاهم
     
    من و یارا و توانم   نه  که با یأس ستیزم
    که جز اندوهم و رنجم   نبُود هیچ سپاهم
     
    تو  و آن ناز نهانی  که برآشفت جهانی
    من و مفتون تو بودن  همه این است گناهم
     
    به ثری هیچ نجویم  که چو با یاد تو باشم
    به بلندای ثریّا  برسد مکنت و جاهم
     
    به مثل من چو پیاده  تو شه صفحۀ رزمی
    تو به آن شوکت و بهروزی و من فانی شاهم
     
    به افقهای خیالم  بنشاندم به ستیغت
    به چنین عالم امکان  بفکندی تو به چاهم
     
    ز جهان دل ببریدم  من و  با این همه حزنم
    خوش و شادم  که به دنیا  به سبکباری کاهم
     
    دگر از دوری رویت  نبُود نای حیاتم 
    کنم اندیشه که آیا  برسد روز به ماهم؟
     
    مپسند این همه زارم  که پریشان و فگارم
    تو مخواه این همه دلخستگی و حال تباهم
     
    شعف سوسن و نسرین  طرب لاله و مریم
    همه هیچند که من  در طلب ِ مهرگیاهم
     
    مگرم ملک سخن را  تودهی رونق وشوکت
    تو دراین ملکت و دولت  بنهی تاج و کلاهم
     
    اگرم رنج فزایی  ورَم از خویش برانی
    ز تو من دست ندارم ز تو من عشق نکاهم
     
    چو فلک عزم نماید  که ز دل  مهر تو گیرد
    تو یقین دان نتواند  چو من اینگونه نخواهم
     
    شب و تاریکی وظلمت  من و تنهایی و فرقت
    بُود آیا که ز لطفت  رسد از راه پگاهم؟
     
    چو«غمین»م من و دیگر به جهان هیچ ندارم
    تویی آن مایۀ دردم  تویی آن رهزن راهم
    ۲
    اشتراک گذاری این شعر
    ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

    محمد اکرمی (خسرو)

    ،

    عباسعلی استکی(چشمه)

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    دوشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۳ ۱۶:۳۶
    بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
    محمد اکرمی (خسرو)
    دوشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۳ ۰۸:۴۲
    سلام و درود جناب آریانا
    زیبا و خوش آهنگ سرودید خندانک
    پیروز و دلشاد باشید
    خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1