سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        ساقی نامه ی ما ...

        شعری از

        امیرحسین مقدم

        از دفتر ما صابر دردهای خویشیم نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۲ ۲۲:۲۹ شماره ثبت ۱۳۴۷۹
          بازدید : ۱۰۵۸   |    نظرات : ۶۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         
         

        پیشکش همه دوستان شاعر, که در این خرابات مجازی قلم میزنند.

         

        بسیاری از شعرای بزرگ  کلاسیک و در راس آنها خواجه شیراز, در دیوان خود مثنوی جانانه ای دارند تحت عنوان ساقی نامه. از حافظ تا سایه . ماهم جسارت کرده و چند بیتی دراین وزن و در این معنی قلمی کردیم. لیکن ما از ساقی , چیز دیگری میخواهیم !!!
        این چند بیت پیشکش همه شعرای عزیز معاصر که ساقی وار , می ناب به کام مشتاقان میریزند.
         

        بگو ساقی آن شعر آیینه را,

        بگو آن سخن های دیرینه را.

         

        بگو ساقی آن جمله های قشنگ,

        که مستم کند چون می هفت رنگ.

         

        بگو ساقی آن نغمه های وزین,

        ندارم دگر تاب غم , تاب کین.

         

        بگو ساقی آن شعر آیینه را,

        به پروانه ها گو غم سینه را.

         

        بگو ساقی آن آتش واژه سوز,

        که از خواندنش مستم از شب به روز.

         

        بگو ساقی آن شعرها وقت خواب,

        غزل های چون می , همه ناب ناب.

         

        بگوساقی آن شعر آیینه را,

        برون کن زدل آتش کنیه را.

         

        نیاور مرا آب اندیشه سوز.

        که نوشید شیر و نشد بیشه سوز.

         

        نیاور مرا می که مستم کند ,

        ز بالا براورده ,  پستم کند.

         

        نیاور مرا آب انگور ناب.

        که عمری گذشت و ندیدم ثواب.

         

        بگو ساقی آن شعر آیینه را,

        برایم بخوان حرمت پینه را.

         

        بگو ساقی از شعر نابت بگو,

        رها کن می و راز خوابت بگو.

         
        .......... ادامه دارد.
        الف . ح . مقدم
         18 . 3 . 92
         
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7