پنجشنبه ۱۳ دی
|
دفاتر شعر رسول دبیر (نافذ)
آخرین اشعار ناب رسول دبیر (نافذ)
|
برقی که بر آمد از محبت
تابید ز مطلع مشیت
چون هست دل اورا مهبط
آمد ثمر از ظهور رغبت
جوشید و درخشید و عیان کرد
با اصل همان بود که آن کرد
انداخت به جانم آتش شوق
افروخت دلم را آن ذوق
پای طلبم اگرچه لنگ است
درراهم اگرهزارسنگ است
قصدم بوداو ازاین تولا
شاید که پذیرداین تمنا
جزاونبود چودر سکوتم
صدشکر که هست در قنوتم
هراسم بود علامت او
آرامش دل بلاغت او
تسلیم شوم بران علامت
دیگر که کند مرا ملامت
لطفش بود این صدر نشینی
پاداش بود به هر امینی
همخانه بود چو راه و آهش
پر در بود مقام قافش
هم چشم بود ازآن عنایت
هم گوش بود پراز انابت
هرگاه تهی شوم ز اغیار
لبریز شوم ز شرب اخبار
بر قرب رسم از ان تولا
تنزیه بباید ومبرا
تا سمع شوم خطاب او را
آینه شوم کتاب او را
محو است تجلی محبت
زآن شوق رسم به وصل والفت
|
نقدها و نظرات
|
باسلام و احترام استاد بزرگوار درودها نثارتان ... همینطور است که میفرمایید استاد ممنون از توجه عالی | |
|
ممنون و سپاسگزارم استاد بزرگوار درودها نثارتان روزگار بکام وبه مهر | |
|
بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم استاد بزرگوار درودها نثارتان پاینده و استوار و سلامت باشید | |
|
سپاسگزارم استاد بزرگوار درودها نثارتان | |
|
متشکرم دوست عزیز و ارجمندم درودها روزگار بکام وبه مهر دلشاد و سلامت باشید | |
|
باسلام ممنون و سپاسگزارم استاد بزرگوار درودها نثارتان پاینده و سلامت باشید | |
|
ممنون و سپاسگزارم استاد بزرگوار درودها نثارتان روزگار بکام | |
|
باسلام بسیار بسیار ممنونم استاد بزرگوار درودها نثارتان روزگار بکام وبه مهر | |
|
ممنون و سپاسگزارم استاد بزرگوار درودها نثارتان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
پر معنی و زیباست
جسارتا مصاریع بعضا سکته وزنی ندارند؟