تکلم

تکلم می کنی با چشم هایت چاره من چیست
چه خوابی دیده ای بر من
که دیگر جز سکوت و جز تماشا چاره من نیست
چه خوابی دیده ای بر من
یکی را نیمه دیگر بس است اما برای من
تمام تو به کار آید بجز تو کی توانم زیست
چه خوابی دیده ای بر من
تو را گر من بنامم دزد دل حرف گزافی نیست
تو در غارت تمامی بهترین نمره برایت بیست
چه خوابی دیده ای بر من
اگر از من شنیدی فصل ها بوی تو را دارند باور کن
خودم را میدهم بر باد گُم گشتن چه احوالیست
چه خوابی دیده ای بر من
کلام چشم هایت وحی منزل من مسلمانم
به ناز پر نماز مست چشمانت که عرفانیست
چه خوابی دیده ای بر من
ردیف و قافیه ها گیج ، آری واژه ها گُنگند
خبر دار است غزل جفت‌پا دیگر چاره من چیست
چه خوابی دیده ای بر من
یه جایی هست نامش را بگویند سیم آخر
من‌همانجایم تویی تو ، هیچ دیگر حال من عالیست
چه خوابی دیده ای بر من
مقام‌ چشم ها یت آنقدر والا و بی حد است
تمام خاطرم با توست جز تو از همه خالیست
چه خوابی دیده ای بر من
یقین دانی چه خوابی دیده ای با مست چشمانت
عطش، خواهش، تمنا ، جز تماشا چاره من چیست
چه خوابی دیده ای بر من

#حسین گودرزی"تشنه"

۱۴۰۳/۱۰/۱۱