جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر جاسم ثعلبی (حسّانی)
آخرین اشعار ناب جاسم ثعلبی (حسّانی)
|
آهنگِ رقص
چرا با من دلت تنــــگِ
نمای تو چه بد رنــــگِ
نمی زنگی خودش ننگِ
چرا جانم دلت سنــگِ
از این دردای اجبـاری
منم خوابم تو بیداری
***
دلت میدانِ جنگیــــــدن
دلم مشغولِ خندیـــــدن
حسودان خوب فهمیـــدن
بدون طبل رقصیــــــدن
از این حرفای سر کــاری
نه دل پاکی نه دل داری
***
پریشونی بگـــــــو آری
تو مهمونی بگـــــو آری
نمی مونی بگــــــو آری
تو داغونی بگـــــو آری
تو هر جا دلت می کاری
به عشقِ خودت مختاری
***
شلوغه خیلــــــی بازارت
تنم خسته شد از بـــارت
چه بد جنسِ گلِ خــارت
عجب دردی تو این کارت
اگر دردی تو سر داری
برو بر تخت بیــماری
***
برو عینک بزن در شـــب
برو آهسته در مکــــتب
تو می سوزی دلم در تب
دلم آزاد کن یــــــا رب
از این دربه در و خواری
شدم زنجیرِ دربــــاری
***
دلم خسته و تو شــادی
اگر قهری نکن یـادی
تو رفتی شهر و آبادی
تو می گشتی، تو آزادی
نمی گم مهره ی مـــاری
تو عقرب نیـــشِ فوّاری
***
نمی ترسی از اون دینت
نمازت کو و آیینــــــت
یه رازی توی خورجینت
چرا چپ شده ماشینت
نمی پوســـی از آواری
تو یک سنگی تو دیواری
***
دعایم کن که بر گردم
از این آوای تو سردم
نمی رقصی تو آهنگم
نمی دونی که پر دردم
مریضِ مست و خماری
در این آغوشِ دلداری
***
جاسم ثعلبی ( حسّانی) 18/03/1392
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.