تفسیر حدیث قدسی (قال الله تبارک و تعالی) :
«مَن طَلَبَنی، وَجَدَنی و مَن وَجَدَنی، عَرَفَنی و مَن عَرَفَنی، أحَبَّنی و مَن أحَبَّنی، عَشِقَنی و مَن عَشِقَنی، عَشِقتُهُ. و مَن عَشِقتُهُ، قَتَلتُهُ و مَن قَتَلتُهُ، فَعَلَیَّ دیَتُهُ و مَن عَلَیَّ دیَتُهُ، فأنا دیَتُهُ.»
«آن کس که مرا طلب کند می یابد، آن کس که مرا یافت می شناسد، آن کس که دوستم داشت به من عشق می ورزد، آن کس که به من عشق ورزید من نیز به او عشق می ورزم، آن کس که به او عشق ورزیدم کشته ام می شود و آن کس که کشته ام شود خون بهایش بر من واجب است و آن کس که خون بهایش بر من واجب است پس من خودم خون بهایش هستم.»
در طلب ساقی ساغر به دست
پای به ره منتظر چشم مست
چون که نشستم درِ آن آشنا
محبت آورده به سر ، او مرا
عشق حبیبم به دل افتاده است
عشق منَش در دل و آماده است
قدرت عشقم بِکِشَد در طریق
جان دهم و جان دهدم ، آن رفیق
جان من آورد ، همه جان خویش
من خجلم در بر ِ جانان خویش
خصلت شاهانه ی بخشنده است
منتظر شادی این بنده است
برده ز یادم ، همه یاد ِ گنه
این منم و کرامتِ مهر ِ شه
این منم و بهشت و این نینوا
شاه شهان ، رسیده در کربلا
جان دهد و عترت ِ آل نبی
کرده مهیا همه را آن ولی
حال که مردانه شدی در رهم
جان خودم را به تو من می دهم
جان من و جان حسینم کنون
گشته همه سلسله یِ کاف و نون
آنکه دلش خسته و افسرده شد
محرم ما نیست که او مرده شد
زنده به عشق است همه کائنات
پیش حسین است حیات و ممات
شافی و رزمنده و ساقی ، حسین
اهل کرم ، بوده و باقی حسین
نام تو و ، زینب و عباس و عشق
ازحرم و گوشه ی شش تا دمشق
زنده و آزاده و عاشق شدیم
گریه کنان در ره و لایق شدیم
گریه ما در غم و ماتم که نیست
شوق خدایست که در ما گریست
شوق رسیدن خوش و بی منتهاست
عشق مقدس ، همه اش کربلاست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
استناد حدیث :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
آیینی بسیار زیبا و با شکوه بود
یاحسین شهید علیه السلام