سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 دی 1403
  • ميلاد حضرت عيسي مسيح عليه السلام
24 جمادى الثانية 1446
    Tuesday 24 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      سه شنبه ۴ دی

      سرخپوست

      شعری از

      پژمان بدری

      از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۹ آبان ۱۴۰۳ ۰۰:۱۴ شماره ثبت ۱۳۳۴۵۰
        بازدید : ۳۵۹   |    نظرات : ۲۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر پژمان بدری
      آخرین اشعار ناب پژمان بدری

      بگذار همین اول
      تکلیف را روشن کنم
      من باتلاقی هستم
      که خودم را غرق می کنم
      آنقدر در فکر تو
      دست و پا می زنم
      تو باران بودی
      تو همان رودخانه بودی
      که در چشم های من
      جریان داشت
      و هر ماهی که از من بیرون می پرید
      ماهی می شد بر شانه ی شب
      شب مردی بود در سالِ ۱۷۹۱
      که از رنگِ پوست اش
      به امروز پناه آورده است
      حالا غروب سرخ پوستی ست
      هر چه می شورد
      خونِ قتل عامِ قبیله اش
      از صورتِ آسمان پاک نمی شود
      و تو اگر با چند اسب رمیده
      از دشتِ موهایت
      به صبح سفر کنی
      گذشته تعریف زیباتری پیدا می کند
      کمی جلوتر امّا
      لابه لای این سطورِ تاریک
      دوست داشتنَت
      بیشتر از حدِ معمول
      زبانه می کِشد
      و من آتش نشانی می شوم
      که در حریقِ نام خود می سوزد!!
       
      سرخپوست
      پژمان بدری
      ۷
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      شاهزاده خانوم
      پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۳ ۰۷:۵۷
      سپیدار درخشان شما هم به شدت نامعلومی عالی و درخور تحسینه خندانک خندانک
      درودتان استاد ارجمند خندانک
      شاد باشید خندانک
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۳ ۱۳:۲۵

      سلام و درود

      سوررئالی ظریف‌اندیش و زیباست.

      عباسعلی استکی(چشمه)
      جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳ ۰۹:۱۹
      درود بزرگوار
      بسیار زیبا و شورانگیز بود
      مبین مشکلات جامعه جهانی
      بی انصاف ها 500 سال است آدم میکشند یا زندانی میکنند خندانک
      عليرضا حكيم
      دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ ۲۰:۲۹
      درود شاعر گرامی
      سپید زیبا بود خندانک خندانک
      مهرداد مانا
      يکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳ ۲۳:۵۲
      سلام ... عموما در فضای سایت ها، بهتر از اینستاگرام می توان واکاوی نمود. دقیقا نمی دانم چرا .. ولی آنجا مردم تند تند عبور می کنند. شاید خود اینستا هم می دانست و برای همین کامنتها و فیلم های بیشتر از حد مجازش را کات می کند. اما اینجا داستان چیز دیگر است.

      شعر پژمان که تا حدودی از تصویرگرایی فاصله گرفته و به سمت کلام و جلوه های شنیداری پیش رفته، از همان طلیعه ی کار، حرف ها و طرح های مستقلی داشت. شبیه هیچ شاعری نبود و سعی می کرد با آرامش و منطقی خونسرد، به جای وارد شدن در دعواهای میدانی جناحین علیا و سفلی ، بیشتر روی علت های دعوا مانور بدهد . از این رو اگرچه ظاهرا او را شاعری خیره سر نمی بینیم، اما با مردمان زمانه اش بیگانه نیست. و به شکلی پدیدارشناسانه( از نوع هوسرلی) به مصاف مشکلات بشری می رود.
      یادم هست جایی استاد شجریان، در آوازی که شعرش در مورد پرواز بود، تحریر را جوری اجرا کردند که حرکات مرغان در حین پرواز را تداعی می کرد. و بدین ترتیب متد اجرای آواز نیز در خدمت محتوای شعر بود.
      در این شعر نیز شاعر برای رنگ آمیزی لوکیشن و تم کار ، از آتش بهره گرفته و هم از سرخی آتش و هم از سرخی غروب، استفاده کرده تا در ناخودآگاه خوانندگان، حجم بیشتر و هضم بیشتری از " سرخپوست " شعر به دست دهد. چرا که آتش علاوه بر سرخی اش، که با سرخپوست ها مانندگی دارد. عنصری مورد احترام آن هاست.

      از طرفی شاعر اگرچه متدی نو و طرحی تازه درانداخته، اما کاملا می داند. اگر نتواند از آرایه ها و اسلوب های شعر کهن بهره ببرد، شعر او بی ریشه و الکن خواهد بود. به عنوان مثال در این پازل از شعر دوبار از کلمه ی " ماه " استفاده شده. و هر بار به یک معنا:

      و هر ماهی که از من بیرون می پرید
      ماهی می شد بر شانه ی شب


      اما دو نکته:
      اول قدرت تصویرسازی در شعر است. اینکه بگویید: من دلم تنگ است برای موهایت، زیرا خوشبو بودند و چشمانت که رنگ دریا داشتند،، این ها شعر نمی شوند. شاعر باید تصویر خلق کند. و آن تصویر تکراری نباشد و قلمبه سلمبه هم نباشد، ( مثلا ننویسد: چشمانت شبیه جنگ بورکینافاسو بودند ) تصویر در شعر این گونه است:

      حالا غروب سرخ پوستی ست
      هر چه می شورد
      خونِ قتل عامِ قبیله اش
      از صورتِ آسمان پاک نمی شود


      نکته ی دوم این است، تا جایی که اعصابتان یاری می دهد، شعر دوستان را بخوانید. نگویید چون فلانی شعر مرا لایک نکرد، یا کامنت نگذاشت، من نیز جبران کنم. یا اگر شعری مخالف عقیده ی شما بود، ولی ارزش خواندن داشت، به جای گیر و گورهای خطی، به زیبایی کارش التفات کنید. اینجا محل تسویه حساب های سیاسی و شخصی نیست. من شاید عقیده ای خلاف عقیده ی شما داشته باشم. اما تا زمانی که به شما آسیب نزنم، دشمنتان نیستم. بلکه هم وطن و هم نوع شما هستم. حکومت ها و مدیریت ها و موقعیت ها می آیند و می روند. اما ملت‌ها همواره مانده اند. من و شما نیز قدمتی بیش از جریان های اجتماعی داریم. هرچند خود نیز عقیده دارم در بزنگاه های مختلف، شاعران باید سمت مردم قرار بگیرند. اما اگر فلان آقا در جبهه ی بنده نبود، نباید فراموش کنم او هم وطن ماناست. حضور برخی از دوستان _ به خصوص قدیمی تر ها _ در سایت های ادبی هرکدام شان نعمتی ست. آن ها و نیز پژمان بدری، در واقع برند محسوب می شوند. باید از محضرشان آموخت و فیض برد. حتا اگر هرگز قدمشان به صفحه ی الکن مانا نیفتاده باشد

      دوستدار دوستان
      مانا خندانک خندانک
      علی نظری سرمازه
      علی نظری سرمازه
      دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ ۰۰:۱۲
      درود بر مانای ماندگار
      به نکات ارزشمندی اشاره نمودید
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ ۰۳:۵۸
      درود بر جناب مانای شاعر خندانک
      ارسال پاسخ
      معصومه خدابنده
      معصومه خدابنده
      دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ ۱۳:۱۸
      سلام واحترام حضرت مانا
      یک درس دیگر از استاد بزرگوارم بسیار عالی بود و ارزشمند
      ارسال پاسخ
      عليرضا حكيم
      عليرضا حكيم
      دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ ۲۰:۲۸
      درود مانای گرامی
      نقد به جا و تخصصی بود خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      افسانه نجفی
      افسانه نجفی
      چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ ۰۰:۳۶
      🌹🌹🌹
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۳ ۰۸:۰۴
      محمد باقر انصاری دزفولی
      پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۳ ۰۸:۵۵
      درود درود
      ادیب دانا وتوانا
      خندانک خندانک خندانک
      علی نظری سرمازه
      پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۳ ۱۲:۲۳
      شب مردی بود در سالِ ۱۷۹۱
      که از رنگِ پوست اش
      به امروز پناه آورده است
      حالا غروب سرخ پوستی ست
      هر چه می شورد
      خونِ قتل عامِ قبیله اش
      از صورتِ آسمان پاک نمی شود
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      درود بیکران بر جناب بدری
      خدا را شکر هنوز هم
      سپیدانه در صدری
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      علی نظری سرمازه
      پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۳ ۱۲:۲۶
      نظر ارزشمندت در مورد
      ...رنگین کمان عشق...
      دیدنی است
      خندانک خندانک خندانک
      شنیدن کی بود مانند دیدن خندانک
      لیلا گماری ( مأنوس شده با قلم)
      پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۳ ۱۵:۲۲
      درودتان باد جناب بدری ارجمند
      خدا قوت برای این سپیدِ سنگین
      قلمتان همواره نویسا
      خندانک
      حسام رجبی
      پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۳ ۲۱:۱۵
      سلام بر شاعر فرا زمینی خندانک خندانک
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳ ۰۰:۰۰
      درود گرامی خندانک خندانک خندانک
      سعید صادقی (بینا)
      شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳ ۲۱:۰۰
      سلام و درود پژمان عزیز

      آقا مشتاق دیدار

      عالی مثل همیشه خندانک
      معصومه خدابنده
      دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ ۱۳:۱۸
      سلام واحترام جناب بدری ارجمند
      رد قلمتان ماندگار
      سروده ی زیبایی بود
      پیام مفخم
      سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ ۱۲:۲۳
      بسیار زیبا ، تلخ و حقیقی ... همین دو سه روز پیش بود که از جلوی یک بیلبورد رد شدم که به تعداد زیاد کشته شدگان بومیان سرخپوست در امریکا اشاره داشت ... امروز یک متن دیگر دیدم که فاجعه را اسف بار تر بیان کرده بود . شاید به دردتان بخورد برای شعرتان و ارتباط تاریخی آن خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      https://images.app.goo.gl/oGz3CMyPcoHBQ2rn9
      چه صفحه سبز زیبایی جناب مانا باز کردند با قلم زیبا و روشنگرشون خندانک خندانک خندانک خندانک
      آذر دخت
      چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ ۰۰:۱۱
      بگذار همین اول
      تکلیف را روشن کنم
      من باتلاقی هستم
      که خودم را غرق می کنم
      آنقدر در فکر تو
      دست و پا می زنم
      خندانک
      عرض ادب و احترام
      درود بر شما
      بسیار بسیار زیباست
      لذت بردم از خوانش چندباره اثرتان
      خصوصا بند اول
      موفق باشید و سعادتمند
      🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
      افسانه نجفی
      چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ ۰۰:۳۷
      درود بر شما 🌹 🌹 🌹
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2