سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 5 آبان 1403
    23 ربيع الثاني 1446
      Saturday 26 Oct 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۵ آبان

        نجوای شبانه

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۳۳۳۵
          بازدید : ۱۶   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        نجوای شبانه
         
        منم و نجواهای زیبای شبانه
        درکنارِ ریزبینی های آن ،
        شاعرِ کاشانیِ پرسه زن ،
        به روستای گلستانه و ابیانه
        به یکباره و کاملاً بداهه ،
        آفریده شد حس وحالی
        که خوشبختانه قابلِ بیانه
         
        دست به دست دادند باهم ، ماوراء و دنیا ،
        که من پیرشوم اما هنوز، این قلم جوانه
        هنوز این قلمِ ترگل  ورگل ،
        با شادابیِ روزهای جوانیش ،
        سوی اندیشه های خوبِ دلدار،
        با شیطنتی خاص ، دوان دوانه
         
        چند روز پیش ،
        دیدم چسبیده به لبخندِ لبِ نازِ قلم ،
        ردِ جوهرِسبزی مثلِ برگی ، زده جوانه
        خوشم آمد ، به خود گفتم این چه خوبست ،
        منِ بی هنر، نمُردم و به چشم دیدم ،
        که هنرهای قلم ، بر روی زبانه
        و عشقِ او، که یکریز،
        نسبت به خالقِ دنیا که خالقِ اوست ،
        میکِشد زبانه
        این چه خوبست که هنوزم که هنوزه ،
        رسالتش را از یاد نبرده
        هنوز از نفَس نیفتاده و مانندِ جوانیش ، میتوانه
        پا ، ز پا افتاده اما ، تا ابد نامِ خدا براین زبانه
         
        شاید اگر تیروکمان داشتیم ما هم ، میشدیم آرش زمانه
        مرزِ ارسِ دینمان را بازهم ثبت میکردیم ، بازهم با شهادت
        شاید بهراینست که اندامِ خمیده م ، بمانندِ کمانه
        شک ندارم که با لطف خداوند ، منهم ،
        خواهم گذشت ، ازاینهمه مانع
        مهم اینست که خداوند چه بخواهد ، نتیجه ، بی گمان همانه
         
        بهمن بیدقی 1402/11/1
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۵ ساعت پیش
        سلام استادعزیز
        بسیار زیبا
        قلمتون سبز
        پایدارواستوارباشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        ۴ ساعت پیش
        با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        با سپاس فراوان از لطف بیکران شما
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        یاسر قادری
        ۱ ساعت پیش
        درود بیکران بر شما جناب بیدقی و قلم رقصانتان
        لذت بردم خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        ۱ ساعت پیش
        با سلام و عرض احترام آقای قادری بزرگوار
        با سپاس فراوان از لطف بیکران شما
        سلامت باشید

        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1