" سوررئال 3-1"
می گذرم
از پنجره های باز_ خانه ها
از چارچوب_ بو م ها
از دروازه های تفتیش_ شهر
از رملهای سکوت
و اینک
ایستاده ام
در دل_ کویر
در مقابلم
تکه های پر حجم_ آفتاب
و
زنی در حال_ پهن کردن_
عکسهای خیس_ خود
روی طناب ،
نگاهم میدود در اندام_ عکس ها:
- زوجی ایستاده با وقار
خیره به جهان
- زوجی ایستاده غرق_ در نمناکی_ نگاه
- زوجی در امتداد_ هم
با سرهای جابجا
دوخته به عقربه ها
معلق در پل فلزی_ قانون
حبس شده_ در تنگنای وی پی ان
آویخته از صلیب_ کتاب
به اشتراک گذاشته در فیسبوک
با مژه هائی از جنس_ فیبر_ نور
و آرمیده زیر_ لحافی از واژه ها
و آخرین عکس :
حباب رنگی من
در کنار خورشید_
افتاده در
قبرستان_ دهکده
وقت_ بازگشت :
غروب است
و آنسوی دلتنگی های حس_ بلوغ
رقصند ه های باد
در راه
صدایم میکند
نگاهش می کنم
در سیاهی چشمانش
تصویر بجا مانده ای است
از من
در قاب_ عکس های_
آن زن ،
در دل_ کویر
-----------------
15/03/92
کاظم دولت آبادی (فراز)