در گوشه های آسمان شوری به پا بود
گویا که وقت هجرت آلاله ها بود
دیوارهای خانه بوی غصه می داد
گل بوته های باغ پژمرده به جا بود
بار دگر بلبل به شاخه نوحه می خواند
گویا عزادار گلی از ابتدا بود
مهتاب مات و سایه ها بی تاب بودند
فریاد باد و زوزه ی شب پر صدا بود
در آسمان گاهی شهابی پرسه می زد
چون قاصد اخبار تلخ و ناروا بود
با مادرم در کنج ایوان می نشستیم
دستان مادر چون همیشه در دعا بود
در خاطرم صد خاطره از جنگ دارم
این خاطره از کودکی مهمان ما بود
شهرم هزاران قصه را در یاد دارد
هر سطر قصه آشنا و پر بها بود
شد شهره خون پاکشان در یاد تاریخ
سر را برای عشق دادن دل ربا بود
از اشک های مادرم صدها ستاره
بر دامن شب نقش بست و آشنا بود
آن روز وقتی قاصدک پرواز می کرد
دستان مادر بسته در دست خدا بود
گاهی شهیدی بوسه بر آفاق می زد
خون خدا در شاخه ی آلاله ها بود
یکباره صدها قاصدک پروانه گشتند
پرواز تلخ عاشقانه بی ریا بود
شد شانه های شهر رنگین از شقایق
چشمان مادر در غم گل مبتلا بود
سرخی گلبرگ شقایق یادتان هست؟
بر خون رنگین شهیدان رهنما بود
امشب همه آلاله ها پیغام دادند
شهد شهادت جرعه جرعه کیمیا بود
این قصه را تکرار کردم تا بدانی
بر خون سرخ عاشقانم اقتدا بود
یسرا_طهماسبی_زاده
🌷بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌷
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ الزَّهراء سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَ مَعَکُم
🕊اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد و َعَجّل فَرَجَهُم🕊
سلام آبجی یسرا جان
زیبا سرودید روح شریف مادر عزیز شما و همچنین شهدای عزیز و یکایک رفتگانازین عبورگاهِ فانی دنیا در رحمت و معفرت و جنّت الهی شاد 🌷