پنجشنبه ۱ آذر
نور ازلی شعری از خدیجه سعیدی
از دفتر سراب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۳ ۰۹:۴۲ شماره ثبت ۱۳۲۵۳۵
بازدید : ۸۷ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب خدیجه سعیدی
|
در خرابات دل از خود شستم
همدم آیینه ها گشتم و هم صحبت یک آیینه
در درونم انگار آتشکده ای بر پا بود
سوخت از هیبتش انگار، تمام نفسم
آتش انگار به جانم افتاد، دیده ام کور و سرم مَنگ شد از دود تنم
واژه واژه نفسم بوی لکنت می داد
و زبانم گویی، مثلِ یک بهتِ سکوت
موجی از خاطره را به خودش حمل نمود
حیرت اینبار درونم رنجید
رنجید و
من از رنجش او فهمیدم
نور ازلی بود که شاید
اینبار
بر دلم می تابید..
|
|
نقدها و نظرات
|
بله درسته چشم ویرایش میکنم ممنون از راهنماییتون | |
|
ممنونم جناب عبداله پور بزرگوار | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود برشما بانوسعیدی عزیزم
کوتاه زیبایی بود