سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
قاصدک ها اسیرِ زنجیرند
یاس و نسرین و لاله های سپید
یک به یک بی شمار می میرند
در پسِ کوچه های تنهایی
سایه ای از سکوت بر پا بود
سینه ها خالی از وفاداری
غصه ها تا ( غروب) بر جا بود
مرگ در بیخِ گوش ِ آدم ها
خیمه زد ( از ستونِ جانشُسته)
سایه ها مثلِ ( کوهی) از اندوه
روی پَرچینِ خانه ها رُسته
گوییا شب همیشه می ماند
دیگر امّیدِ صبحِ فردا نیست
باز طوفانِ غصّه بر پاشد
رّدِ شادی دوباره پیدا نیست
پشت دیوار برج آزادی
سوسن و سنبل و سمن مُردند
یاس و نسرین و یاسمن گویا
بی صدا بی بهانه پژمردند
باغِ آباد و شادِ دیروزی
بی رمق گشت و ناتوان ، پوسید
بس که گلها ( ز ریشه افسردند )
صدعلف ( رویِ هَرزگی بوسید )
شاپرک دائماً پریشان بود
بی هدف ( پَرسهبال ) پَر می زد
در پیِ یک دقیقه ( از ) شادی
پشت دیوار مانده ، در می زد
قاصدک باز وقتِ پاییز است
( شوقِ) میثاقِ گلبُن و سوری
پس بیا تا امید باقی هست
از دل و جانِ من نکن دوری
سلام و درود
زیبا و ناب سرودید
کلمات تکراری مثل وقت ، امید ، سایه و غصّه
زیاد تکرار شده بود .
سلامت و دلشاد باشید