"مهشید"
هر شبم سنجاق مرواریدْ باران، مادرم
رازهای عاشقی، در جان جانان، مادرم
بادها، خورشید سبز فصلهای سرخوشی
یادها، عطر اذان، یاقوتْ افشان، مادرم
آسمان، دیرست و دور و بوسه بر پیراهنِ
نازک مهشید دادن ، در و مرجان، مادرم
آه... از آیین گرم سالهای شادمان
سرو سبزِ نازداری در سپاهان ، مادرم
رنگها مانند هم، آیینه ها، صدها خدا
دستهایی گرم، سیب سرخ خندان، مادرم
من به کار خویش سرگرمم میان روزگار
آبی دریاوش و نوروز بُستان ، مادرم
شهسوار/تابستان1403
___________
"الماس بنفش"
پر گشته ام از نعره ای صامت، حتما نهنگ کوچک غم، پا به ماهست
خون میدمد در دفتر فردای شب، چشمان رویایی من،آهی سیاه است
ای بی قراری، بی قراری، بی قراری، این فواصل سخت بسیارست، آخر
با هر ستاره ،نرگسانه من شکفتم، ناز کردم، ، فکر کردم تا بدانی شامگاهست
ای مشکی چشمان تو، گلهای رز در بی مزاریهای پستی های دورانها
با هر عطوفت میفشانی در دلم تنگ شرابی، عاشقی در بزمگاهست
ای نفخه ی بومادران در بوسه هایت میتند هفتاد دامن_ خوشه پروین
این معبر سربینه، الماس بنفش تاج رخشان هزاران سرو-شاهست
رُمّانی رحمانی ابریشمان گیسوانم!، تیغ کوران تا کجا زنگار دارد؟!
این قوی زیبا، ببر وحشی خوی ساحلهای یشمینی، به چاهست ...
مسکو2019
_____________
"تاول"
قهوه های اربیکا،
فراتر از تاول کرمی تُرش ، در خاک باغچه بود
دریغ،
در زیر گام باران، حشرات
لیلاهای لب پَر اند که تا آه پرواز میکنند
.
.
.
بیا،
پس از هزاران سال
باز
انگورهای بوردو
نقشه ی فاخر این کتابخانه هاست
و شمایان
فرسوده تر از آنید،
که عطر سوسن ده زبان باشید
ـ
.
.
آونگها
به ساعت هماره
با شومی یک خوشبختی
به یاوه های کلاغی یائسه و
قفس شغالی لاغر می اندیشند؟!!
نه.....
برفــــــــــ مسکو
نه سیگارهای برگ
و نه مارْش عزا
شوالیه های طبلهای گرسنه ی توخالی را
آرام نخواهد کرد!!
رشت2024
_________
"لیلا"
سوره ی شمس میخواندند و لیلا، گریه میکرد
لیلا لال بود،
دختران معمولی نازیبا را دوست داشت،
لیلا عاشق بود، حتی در زمستانها..
لیلا
دلش میخواست ملکه باشد،
عطر فرانسوی بزند،
معشوق پادشاه شود
_مثل دریا، بیتا
مثل جنگل، زیبا_
لیلا! مانند همیشه
هزار صورت داشت اما
فرهاد بود،
آه لیلا، لیلا، جهان برای انسانهایی مثل تو، جای قشنگی نیست.
«به یاد لیلا زربان، بانویی تلاشگر»
بازنگاشت: شهریور ماه 1403