درودی دیگرتر برشاهزاده تیزهوش
خیلی خوشحالم که به جزئیات دقت کردید و در این گرمای تابستون این دلنوشته رو مثل هندوانه قاچ کردید
و پرده از نارس بودنش برداشتید
اما در مورد مواردی که بیان نمودید بله نفس نفس زنان رو داخل خط تیره قراردادم که قابل حذف باشه ولی بخاطر اغراق در اشتیاق نگه داشتم .در مورد رسم برفی مجبورم نظرمو توضیح بدم کوچه خدا همون عشق،رسم برفی:برف نهایت پاکی و بی ریایی،خدا هم که تالیف دهنده قلبها .البته برف همیشه به معنی غصه نیست زیرا زمستون و برف رو خیلی دوس دارم
درمورد عید شدن هم نظرم بازگشت و تجدید عشق است که قرینه اش هم ،هربار جوانه زدن ماه است تا از عید ،عید نوروز برداشت نشه که اونم خیلی دوس دارم
در ضمن صدای بم
،مال رعد دوردسته که این تصویرو خیلی دوس دارم نیمه شب ،بارون شدید ،ابرها ی سیاه رفته اند در افق دوردست و صدای رعد ،به صورت بم به گوش میرسه که این حقیر هم در اونجا در افق تشریف دارم
تا زیبایی اون صحنه رو کاملا حس کنم
اما بخش ابتدایی دلنوشته نفرمودید چه اشکالی داره هرویرایشی بنظرتون میرسه لطف کنید بنویسید
مثلا تشبیه شب به کلبه که روی تنهایی مثل اینکه ما در زمین تنهاییم
غم و غصه هم اگه اسراف نکنیم چیز بدی نیست😂البته شوخی و مزاح
بازم بینهایت ممنونم شاهزاده عزیز
هرچه گفتم دفاع از دلنوشته ام بود و دلیل نیست که حتما مورد قبول مخاطبان باشدو قطعا هر اثری هنری و ادبی عیب و نقص دارد مخصوصا که از طرف این حقیر باشد
شاد سرزنده باشید🌷🌺🌷🌺
بر شما درود