جمعه ۳۰ آذر
پدر شعری از شهرام مودب
از دفتر صاع نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۱۶ شماره ثبت ۱۳۱۶۲۷
بازدید : ۱۰۱ | نظرات : ۱۸
|
آخرین اشعار ناب شهرام مودب
|
این منم طفل پدر مرده ی زانو به بغل
که مواجه شده ام یکشبه با ناپدری
بگذارید بخوابم سر قبر پدرم
بنویسید یگانه پسری با پدری
خانه ام تنگ، دلم تنگ، جهانم تنگ است
پای اقبال من از بدو تولد لنگ است
تازگیها همه را شکل شبح میبینم
چشم من تار شده یا همه جا کمرنگ است؟!
مدتی هست که باران بلا میریزد
در و دیوار جدا، سقف جدا میریزد
خواهرم گفت: برادر! نکند باران هم
اشک هاییست که از چشم خدا میریزد؟!
"زن همسایه به ما گفت یتیم" و خندید
اقتدا کرد به شیطان رجیم و خندید
آنکه با خنده نمیگفت، فقط مادر بود
او هم امروز به ما گفت یتیم و خندید
مادر! آن روز اگر مرگ مرا هم می برد
به کجای قد و بالای جهان بر می خورد
پدرم را که به یک پلک زدن با خود برد
اگر آن ثانیه میکشت مرا هم، میمرد!؟
گرچه طوفان شده و جادّه بسته ست بیا
روی این خانه دو قد برف نشسته ست بیا
جیر جیر از در و دیوار و ستون می شنوم
پدرم! تا کمر ما نشکسته ست بیا
شاعر: شهرام مؤدب
|
|
نقدها و نظرات
|
زیبانگرید گرامی، درودها | |
|
بزرگوارید گرامی شاعر | |
|
ممنون جناب اکرمی گرانقدر، مانا باشید | |
|
ممنون بابت همراهی نابتون بانو، برفراز باشید | |
|
لطفتون مزید شاعر جان، شاد زی | |
|
همراهی شما دلگرمی ماست ارجمند، درود | |
|
سپاسگزارم جناب نجفی گرانمایه، درودها | |
|
زیبایی در نگاه شماست ارجمند، درودها | |
|
ممنونم جناب صادقی شاعر گرامی، برقرار باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیباست