نورشدن راحت نیست
هیچ ارزشی برام ،
با ارزش تر از نورِمهروَشِ ماهت نیست
هیچ اوجی برام ،
والاتر ازخاک بودن به ردِ عبورِ راهت نیست
هیچ حسی برام ،
برتر ازحس دلربایت نیست
تابی به من ده تا تاب بیاورم دراین خاکدان
هیچ آرامشی ، برتر از تاب ات نیست
عتاب کن به من ، که توهمیشه حق داری
درمیان اینهمه جاهلانگی هایم ،
هیچ سخن زیبایی ،
ارزشمندتر ازعتابت نیست
دنبال حشمت و جاه چرا میگردم ؟
هیچ جاهی ، والاتر ازاینهمه جاهت نیست
هیچ وجاهتی والاتر ازاینهمه وجاهت نیست
یوسف را به چاه انداختند و تو درش آوردی
تو حواس ات به همه چیزهست
به لطف تو دیگر یوسف ، عزیزعالمین است
مدتهاست که او به عمق چاهت نیست
میخواهم حرفهای عارفانه بزنم
اما بلد نیستم ،
کمکم کن ای خدا ،
که خودم را به حالی عاشقانه بزنم
خیلیها آمدند که دلداری ام دهند
به خود گفتم هیچکس بجزخدا و،
پِیک های والدینانه ی او،
خیرخواهت نیست
یک عمر بود و یکعالمه ،
ریزه کاریهای میان این تابلوی زندگی
لحظه لحظه ، تاشِ قلمها ، تصویر مرا میساخت
خواستم خودم را بِکِشم ازمسیرِ ازخاک تا نور
کسرآوردم از کشیدنِ امتداد نور
حالا دگر اقرارمیکنم که ،
رسیدن به نور و نورشدن راحت نیست
بهمن بیدقی 1403/4/13
سلام و درود
اللهُ وَلیّ الذینَ آمنوا
یُخرِجُهُم مِنَ الظلماتِ الی النّور
سلامت باشید و سریلند
و در نور و رحمت و برکت الهی برقرار