جمعه ۲ آذر
بی تو هر شب... شعری از علی صفری
از دفتر پیشرو نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲ ۲۲:۰۲ شماره ثبت ۱۳۱۳۴
بازدید : ۱۰۷۸ | نظرات : ۱۶
|
|
بی تو هر شب...
مثل زنداني يک حبس ابد
در غم رفتن تو حبس شدم
بي تو از دلهره ها پر شده ام
بي تو خالي شده ام
حجم خالي شدن از کاسه ي صبري که مرا مي شکند
حجم خالي شدن بسته ي قرص
حجم خالي شدن از آغوشت
و آتاقي که مرا در شب تنهايي تو له کرده
صندلي خسته تر از کنج اتاق
صندلي خسته تر از گوشه ي تنهايي تنگ
صندلي باز مرا ساکت و غمگين ، تک و تنها به خودم دوخته است
به همين قبر بزرگ
به همين قبر بزرگي که در آن دفن شدم
شده ام زنده به گور
بی تو هر شب سرِ دارم
بي تو بيدارم و بيدارم و بر دار
بي تو هر شب من و قهوه
بي تو هر شب ، شب يلدا
بي تو هر شب من و اين عاقبت تلخ و سياه...
قرص اعصاب و من و دلهره ها
بي تو سيگار و شب و تنهايي
بي تو هر شب...
بي تو من باخته ام
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.