سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 15 شهريور 1403
    2 ربيع الأول 1446
      Thursday 5 Sep 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱۵ شهريور

        شهدای کیسار

        شعری از

        علیرضا محمودی

        از دفتر درد دلهای خودمانی نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۸ تير ۱۴۰۳ ۲۱:۳۸ شماره ثبت ۱۳۱۳۲۷
          بازدید : ۵۲   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علیرضا محمودی

        شهدای کیسار
        باید به پاسِ خونِ شهیدان قیام کرد
        بر آستانِ تربتشان احترام کرد
        من نام برده ام ز شهیدانی از (کِسار)*
        سرمایه های اصلی این خاکِ ماندگار
        از محسنِ رفیعی و از حاتمی علی
         از نور ِهر دوشان ره حق ،گشته منجلی
        از دور دیده دشمن، اسماعیلی حسن را
        بگریخته ز ترسش ،مونس شده کفن را
        پیری است پر شهامت ، گشته حسین امامش
        شهرت اگر بپرسی اسماعیلی تمامش
        اصغر شدی شفیع و مصیّب به حق رفیق
        بر خصمِ دون عدو شده ، بر دوستان شفیق
        رضوانی اکبر است و دگر قاسمی رسول
        در راه ِحفظ ِمیهن و در امتحان قبول
        باشد به راه دینِ خدا مصطفی خدوم
        و آن صادقی که بوده رضا در پی عموم
        امّید بسته ایم به اِخوان ِصادقی
        مسلم شدی غریق در این بحر ِعاشقی
        دیگر برادر است محمد رضا ، چه خوب!
        سردار ِ با کفایت و از جبهه ی جنوب
        گویم تو را کنون ز شهیدانی از صفر
        شش تن شدی شهید در این راهِ پر خطر
        با هم برادرند محمد و هم رضا
        دادند خون ِخود همه در راه کبریا
        مسلم که شد شهید به صد حیله در غزا
        قربان شدی سِماعیل در راه عشق و مولا
        پاینده شد وطن چو حسن گشت یک شهید
        مانند او کسی به همه جبهه ها ندید
        نامش محمداست و علی، کنیه اش صفر
        شاعر، ز جان گذشتن او کی رفته از نظر؟
        شهرت سعیدی است و حسین نام دارد او 
        باید به خون نوشت چه جنگید با عدو
        گویم کنون نشانی ِکوچکترین شهید
        عباس نامِ او شد و قربانی ِجدید
        هرگز ندیده ام چو غلامی دلاوری 
        احمد نداشت در همه دوران برابری
        یک نازنین پسر که حسن بود نامِ او
        باشد شفیع و بر همه اقوام آبرو
        هرگز ندیده جبهه چو روحانی از حسن
        وان اکبر است نمونه ی مردانِ این وطن
        محمود ِکمالی پسر ِخوب و نجیبی
        همراه حسینی شد و همرزمِ غریبی
        احسانِ مهدوی چو حسن دوستدار حق
        رضوان برای هر دو جوان گشته مستحق
        نام شمسُ اله و از طایفه ی محمودیست
        گشته پرپر به گلستان، چو گل داوودیست
        باید اینک نام از عباس ِمحمودی برم
        شیر مردی از دلیرانِ بزرگِ کشورم
        گردون نیاورد به جهان چون علیرضا
        شهرتش محمودی امید پدر، روز جزا
        بودی درون گلشن و نامت محمد است
        شهرت محمدی که نشانی ز احمد است
        ما را بر آستان رضایش چه خدمتی است!
        قربانی آن شهید ،به دوران چه نعمتی است!
        دور از معصیت و چون دگران باقی شد
        او حسین است که در روز جزا ساقی شد
        آنکه راضی به قضا شد چو امامش در طوس
        کنیه روحانی و با آل ِ پیمبر مانوس
        کنیه اش بالا بلند و نام ِ او باشد حسن
        وه چه زیبا می سُراید همچو بلبل در چمن
        او نظر دارد به حق، همچون شهیدان ِدگر
        چون حسن، نام نهادش هم از آغاز، پدر
        نام ِ او احمد و شهرت بوَدش روحانی
        در بهشتی ابدی، جایگهش فوقانی
        وان شهیدی که ز سادات ِطبایی باشد
        نام ِ او خاتم و خوش پوش قبایی باشد
        چه زمانی ، چه گلی ، چه عطر و بویی به به!
        وه چه زیبا چو حسن ، چه رنگ و رویی به به! 
        نامش محمد است و رضا ، جلوه ی خدا
        رضوان شدی جایِگهش، صد شور و صد نوا
        نامش عبّاس شد و کنیه ی او روحانی
        کرده یزدان ز عطا حور بر او ارزانی
        می درخشد در جهان نام ِرسول ِمهدوی
        چون دفاع از حق نمود و بر امامش پیروی
        تا نظر کرد پدر روی علی اکبر را
        غنچه‌ای دید گل ِروی علیِ اصغر را
        رضوان مبارک است سِماعیل را کنون
        بودی به جبهه ها تو همیشه یکی ستون
        نامی برم ز خسرو خوبان شهیدِ نور
        آن واحدی که دشمنِ او بوده چون ستور
        نامش محمد است و حسین ،شاه نینوا 
        معصوم کشته شد ره دین دست اشقیا  
        همه ابیات تبرّک شده با نام شهید
        بس که زیبا شده این شعر، خدا هم خندید 
        * کیسار یا قِهساره نام روستایی از توابع شهرستان اردستان در استان اصفهان می باشد. که در گویش محلی به آن ( کِسار) می گویند.
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۳۰ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۲۱
        روح همه شهدای طریق حق و فضیلت
        خصوصا مدافعان این مرز و بوم شاد
        راهشان پر رهرو باد خندانک
        مریم عادلی
        شنبه ۳۰ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۴۸
        درود برشما وبرشهدای کیسار
        خندانک خندانک خندانک
        ساسان نجفی(سراب)
        شنبه ۳۰ تير ۱۴۰۳ ۲۱:۵۴
        درود بر ارواح مطهر شهدای عزیز.. خندانک خندانک
        درود بر شما..
        زیباااست..
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0