پنجشنبه ۱۱ بهمن
مسافر شعری از حدیث شباهنگ
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۵ تير ۱۴۰۳ ۱۵:۵۹ شماره ثبت ۱۳۱۰۴۸
بازدید : ۱۱۷ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب حدیث شباهنگ
|
مسافر
لیلای عصیان خویِ من
ای کاش بی مجنون بشی
حیرون تو کردی ام مرا
مانندِ من،حیرون بِشی
هی اشک و آهم،ناله،خون
ناراحتی،اقبالِ من؟
حوّا بِشم،آدم بِشی؟
هستی تو چون در فال من
بعد از سخن هامم گلم
باید بِرم من خسته تن
من با دلی خون می روم
زخمایِ آخر را بِزن
میرم یه جایی سوت و کر
تنها بمونم تا تهش
شاید فراموشت کنم
جوری که سخت شه باورش
هرچند راحت نیس خب
آسون تو از یادم بری
بُهتونِ من مسافرم
اینجا تویی مُسافِری
میرم نَبینم که بری
طاقت ندارم جونِ تو
این آخری دردِت شُدم
هستن بِشن،درمونِ تو؟
پرسید اگه کسی که کو
بگو که نیست،شُدش سَقط
یک چیزِ هُل هُلی بِگو
بحثو بپیچونِش فَقط
دوست نداشته هیچکس
هیچ کسیو مثلِ من
بذار از یادم بری
زخماتو محکم تر بزن
کافیِ خب طولانی شد
وداعِ ما،باید بِرم
هرقدر طولانی بشه
بازم تَهِش مسافرم
#حدیث_شباهنگ
سال ۹۷
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا است موفق باشید