سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        کفن کینه

        شعری از

        افسانه نجفی

        از دفتر بُت چینی نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۲۴ شماره ثبت ۱۳۰۸۸۹
          بازدید : ۲۰۹   |    نظرات : ۱۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        _راست می‌گفت!
        کینه را باید کفن کرد...
        _اما؛
        به خون!!!
        _قبر ها هم؛
        تشنه ی احساس اند...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۵۹
        درود بر شما بانوی محترم خندانک
        افسانه نجفی
        افسانه نجفی
        يکشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۱۰
        ممنون
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۱۴:۳۱
        کینه توز و زیباست
        \"رو سینه را چون سینه ها
        هفتاد شوی از کینه ها.....\" خندانک خندانک
        افسانه نجفی
        افسانه نجفی
        يکشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۱۱
        ممنون استاد عزیزم
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۱۱:۵۶
        درود بر شما..
        قلبتان به دور از کینه، شادمان باد..
        خندانک خندانک
        افسانه نجفی
        افسانه نجفی
        يکشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۱۱
        کینه نباشه عشق بی ارزش میشه...ممنون
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۲۸
        درودبرشما زیبابود 🌹🌹🌹خوش آمدید 🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵
        افسانه نجفی
        افسانه نجفی
        يکشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۱۱
        ممنون عزیزم
        ارسال پاسخ
        فریباایازی روزبهانی
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۱۷:۰۲
        درود
        گاهی باید کینه را بر دوش کشید و تمام مسیر عمر دوشادوش همسفر شد خندانک خندانک
        افسانه نجفی
        افسانه نجفی
        يکشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۱۲
        ممنون عزیزدلم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        معصومه خدابنده
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۱۷:۳۸
        درودبر شما ماه بانوی نازنینم
        افسانه نجفی
        افسانه نجفی
        يکشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۱۲
        ممنون عزیزدلم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۰:۵۳
        درودبی پایان
        بر شما
        شاعروادیب گرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        افسانه نجفی
        افسانه نجفی
        يکشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۱۳
        درود بر استاد عزیز... خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        راحله حصارکی (راحیل)
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۲:۱۴
        ╭━━━━━━━━━╮
        ❇️᭄‌𝙇𝙞𝙠𝙚 𝄠⃝🟢♦️like🔮
        ♟️᭄‌𝙇𝙞𝙠𝙚 𝄠⃝🔴
        ✅᭄‌𝙇𝙞𝙠𝙚 𝄠⃝🔵
        ╚═══════╝
        افسانه نجفی
        افسانه نجفی
        يکشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۱۳
        ممنون گل قشنگم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی شاهی تخلص(محزون)
        يکشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۳ ۲۰:۴۳
        سلام
        زنده باشید
        افسانه نجفی
        افسانه نجفی
        سه شنبه ۱۲ تير ۱۴۰۳ ۰۲:۱۴
        ممنون عزیزم سلامت باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین به چین زلف تو آید به بتگری آموخت هزار بلبلِ دستانسرای عاشق را بباید از تو سخن گفتنِ دری آموخت برفت رونق بازار آفتاب و قمر از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
        شاهزاده خانوم

        دل های ما به صحن حرم خوش نمی شود ااا ما هم چنان کبوتر بی آشیانه ایم
        محمد حسنی

        م گفته ها را شنیدیم ناگفته ها را در بغضی فرو بردیم دیدیم رسیدن ز گفته ها نمی آید
        شاهزاده خانوم

        درویش ها به فقر خیانت نمی کنند ااا ما دست های پوچ به یک هیچ قانعیم ااا بیت دوست داشتنی بود بازم نوشتم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        قلبم چنانش می تپد کز پیرهن بیرون جهد ااا آیَد کنار قلب تو عشق و سلام ات بر دهد ااا بخشی از یک غزلم ااا سپاس بدروددد

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1