زندگی!
مرورِ نفس های توست؛
آن گاه که شب
با دهانِ عشق، می سُراید
و دستِ نسیم
از صلابتِ شانه های نجیب ات
برای آرامشِ آغوشِ دقایق
بغل بغل
اعتماد می رُباید.
آن گاه که شوق
از پلّه های خیسِ شرم
با ماه، بالا می آید
و در بامِ سرخِ بوسه ای ستاره پوش
به شعر، می نشیند.
زندگی!
امتدادِ مهرِ توست
وقتِ لبخندِ دکمه هام
به سرانگشتانِ خمارِ نگاه ات
که پچ پچ کنان
عطرِ بابونه های تنم را
می بویند.
زندگی!
تپیدنِ قلبِ صبر
به وقت حسادتِ عقربه هاست؛
آن گاه که بادِ فتنه سر
از دنده ی چپ زمان
تا مشرقِ آبی رؤیا
فاصله می وزد.
درود و عرض ادب و ارادت خوش آمدید و دوست داشتنی تر ،حضور مبارک شماست سپاس از لطف و سخاوت نگاه ارزشمندتان همچنین برای همراهی پر مهر و گل آذین تان سلامت و سعادتمند بمانید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
درود و عرض ادب و ارادت استاد بانوی عزیز و بزرگوارم خوش آمدید خوشحال شدم از زیارت نام مبارکتان سپاس از ذرّه پروری ، لطف وسخاوت نگاه ارزشمندتان ان شاءالله که همیشه لباس صحّت و عافیت پوشش تان باشد پاینده باشید به مهر 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
اگر ما چیزی را به چیز دیگری مانند کنیم، به این کار تشبیه می گویند . مثلا وقتی بگوییم گلاله مثل ماه است، در واقع گلاله را
به ماه تشبیه کرده ایم.
تشبیه دارای چهار رکن است. که به آن ارکان تشبیه میگويند :
۱ - مشبه
۲ - مشبه به
۳- ادات تشبيه
۴- وجه شبه
مثلا در جمله ی :
پژمان مثل بلبل خوش آواز است
پژمان: مشبه است
بلبل : مشبه به
مثل : ادات
و خوش آواز : وجه شبه می باشد.
به این نوع تشبیه که همه ی ارکان در آن آمده است ، تشبیه ساده می گویند.
حالا به اینجا نگاه کنید :
پژمان مثل بلبل است
..
در این تشبیه، "وجه شبه" نیامده به این نوع ، تشبیه مجمل می گویند.
و اینجا :
پژمان بلبل خوش آواز است
در اینجا ادات تشبیه نیامده و به آن تاکید ( تشبیه موکد ) می گویند.
اما اگر ادات و وجه شبه را با هم حذف کنیم به آن تشبيه بليغ ( مبالغه ) می گوییم :
پژمان بلبل است.
فرمول ساخت انواع تشبیه :
تشبیه ساده :
منیژه مثل دریا آرام است
تشبيه مجمل ( حذف وجه شبه ):
منیژه مثل دریاست.
تشبيه موكد ( حذف ادات تشبيه ):
منیژه دریای آرامی ست.
تشبيه بليغ :
منیژه دریاست ( حذف وجه و ادات )
دو نکته :
نکته ی اول : از نظر کاربردی تشبیه دو جور است:
علمی و ادبی
علمي : فيل مثل نهنگ بزرگ است.
ادبی : رسول مثل کوه استوار است.
در تشبیه ادبی ، عنصر خیال به کار می رود وگرنه اگر خیال نباشد، آن تشبیه فاقد ارزش ادبی ست . مثلا اینکه بگوییم گرگ مثل سگ گوشتخوار است، عنصر تخیل ندارد و جزء صور خیال نیست.
نکته ی دوم:
تشبیهات انواع و اقسام زیادی دارد ولی یاد گرفتن همه ی آنها ضرورتی ندارد . پس زیاد درگیرش نشوید.
اضافه ی تشبیهی:
حالا برویم سر وقت اضافه ی تشبیهی که آن هم نوع
پیشرفته ای از تشبیه است.
برای ساده تر شدن مطلب مثال می زنم :
چهره ی سارا مانند گل رز زیباست (تشبیه ساده)
چهره ی سارا گل رز است ( تشبیه بلیغ )
برای ساخت ترکیب تشبیهی یا همان اضافه ی تشبیهی باید جای "مشبه" را با "مشبه به" عوض کنیم :
گل رز چهره ی سارا
در این نوع ترکیب سازی، لطف کار در اینست که مشبه و مشبه به ، همآوا باشند :
گندم گناه
قبیله ی غفلت
رایحه ی راز
و .....
استعاره :
چشمهای امیرحسین مثل زمرد زیباست ( تشبیه ساده)
چشمهای زمرد امیرحسین ( تشبيه بليغ )
زمرد چشمهای امیرحسین ( تركيب تشبيهى )
حالا برای استعاره ، "مشبه" هم باید حذف شود و همان "مشبه به" ( زمرد ) استفاده شود.
مثلا در این شعر :
ای گل زیبا که بویی ز وفا نیست ترا
التفات اسيران خاک بلا نیست ترا
گل در اینجا "مشبه به " است و قطعا مشبه در ذهن مخاطب همان معشوقه ی شاعر است که بدون آوردن باقی ارکان تشبیه ، مستعارا از گل برای نام
بردن از او استفاده کرده ایم .
یا وقتی در خیابان به کسی تشر میزنیم : " گااااااو "چرا رانندگیت اینجوره ؟ " قطعا آن راننده را در نفهمی مثل گاو می دانیم . که ادات ، مشبه و وجه شبه آن حذف شده است و بی آنکه قصد سرودن باشد، خالق یک استعاره شدیم.
استعاره یعنی نامیدن چیزی به غیر از نام اصلی اش .
یعنی گذاشتن نام مستعار بر روی یک چیز
مثلا :
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند ؟
که سرو استعاره از مخاطب خوش قامت شاعر می باشد .
یکی از معروفترین استعاره بندیها در این مصرع
حافظ اتفاق افتاده :
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
بت استعاره از معشوق
گل استعاره از صورتش
سنبل استعاره از موهایش.
ارسال مثل:
نوعی دیگر از تشبیه استفاده از یک تصویر مثالی است به جای کل مشبه و حالتهایش:
افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است.
یعنی زمین ناهموار و مرتفع که آبگیر نیست را به انسان مغرور شبیه کرده اند. پس انسان مغرور به زمین بلند، و فیض و دانش را به آب تشبیه کرده اند.
۴- تشخيص:
یعنی چیز بی جانی را به انسان تشبیه کنی و برایش یک فعل یا صفت یا حالت انسانی قائل شوی :
نور دستپاچه
به پشت کوه فرار کرد
چنان مشوش شدم، آینه می ترسید مرتبم کند.
ابرهایی کفن پوش در فضا رژه می رفتند
در این شعر پژمان بدری ، دستپاچگی که صفتی ست انسانی به نور داده شده، ترس به آینه و رژه رفتن به ابرها ..... پس تشخیص یعنی تشبیه یک غیر انسان به انسان با کمک اوصاف آدمیزاد .
حالا پس از این حرافی مانایی ، و تکرار چیزهایی که به یقین بیشتر اهل سایت ، بهتر از بنده به آن آگاه و مشرف هستند، می خواهم به شعر برگردم . شعری که نه تشبیه ساده ی زندگی ، که خود زندگی ست . فارغ از هر هیاهویی و فارغ از هر قضاوتی ، شاعر عشق را در زیباترین شکل خود به تصویر می کشد و از بسیاری تشخیص ها و ترکیبات که ذکرشان رفت ، مدد می جوید که حرف دلش را در قالب واژگان بیان کند . همه چیز در این شعر پای از جای نخست خویش فراتر نهاده اند . و حتا از تشخیص نیز جلوتر رفته اند . چرا که تشخیص در عالی ترین شکل خویش ، تنها یک همانندسازی ست . و اینجا حتا دکمه های لباس نه به صفتی انسانی تشبیه و تصویر شده اند ، که خود انسان ند با تمام صفات عالی اش . و چنین است که یک شعر _ بی هیچ ادا و اصولی _ آفریده می شود و بی آنکه در دامن کسی جز دوست ، بیاویزد، خوانندگان در دامنش به خوابی خوش می روند . چرا که زیست همیشه سخت است و زندگی زیباست . ما زیست می کنیم تا به زندگی برسیم و شعری که خود زندگی ست، چند فرسخ از مانا و مدعایش، جلوتر است؟؟؟
درود و عرض ادب و احترام راستش پنجره ی سبز را که دیدم گفتم بعد مطالعه می کنم و مشغول خواندن آثار دوستان بودم که دیدم صندوق پیام ها چشمک زنان فرا می خواند از آنجا بود که متوجه شدم در صفحه ی خودم پنجره ای رو به دانش و زیبایی باز شده و چه کلاس درس پر باری! اسامی عزیزی که خاطرات خوب گذشته های سایت را به یادم می آورد(همگی در عافیت باشند و بمانند) از همین جا درودهایم را تقدیم شان می کنم بی نهایت از شما ممنونم برای حس و حال خوبی که با تعاریف تان از دلگویه ام منتقل کردید و بیکران سپاس از الطاف نگاه پر مهرتان که با دیده اغماض همراه بود امید که حضورتان همیشگی باشد حتی اگر بنا بر مشغله ها و بی مهری ها،کم رنگ باشید در پناه حضرت دوست سلامت و سرافراز بمانید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
درود بر شما استاد مانای عزیز...یه شاگرد صفر کیلومتر هم همین حوالی پرسه میزنه ؛تا بلکه برای دلش از آموزه های شما قایقی بسازه تا در دریای شعر ؛هرجور که شده بتونه دست و پایی بزنه و خودش رو ساحل تخیل برسونه...ممنون از راهنمایی های شما و بقیه استادان عزیز🌹🌹🌹
درودتان مهربانوی نازنین بسیار زیبا و اندیشیدنیست گاه وسعت و عظمت نگاه شاعری، انسان را در خود میشکند، فکر میکنی که چه محدودیت اندیشه ای بر تو حاکم شده و چقدر، غرق جهان در سطحی، و این عدم تناسب شاعر و مخاطب، به نوعی خود کوچک انگاری در خواننده ایجاد میکند، بدین میزان توصیف شده اثرتان دلنشین و احساس برانگیز بود، و از سویی، حس مهرجویانه ی زن، و یا استدعای توجهی که از محبوب میرود، سطور چنینی را رقم میزند، الترناتیویست سرایش، گاه، برای ارامبخشهای دارویی و تراپی هایی که در این روزگار بسیار مورد نیاز واقع میشود
درود و عرض ادب و ارادت بانوی فرهیخته و گرانقدر خوش آمدید زیبایی در نگاه مبارک شماست خوشحالم که مورد تأیید شما قرار گرفته سپاس از ذرّه پروری و لطف حضور ارزشمندتان سلامت و سعادتمند بمانید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
سلام پل الوار البت اگه اشتباه نکنم یه شعر خیلی بلند داره که توصیفات و تشبیه هات ملیح توش هست که از ابتدا که میخونی میگی خوش بحال معشوقه اش بعد آخر شعر که میرسی میفهمی همه ی کلمات برای آزادی سروده شدن
بنظرم لازم نبود همون ابتدا لوو بدی شعرت برای زندگی سروده شده
حالا بیا یه بار مرور نفس های توست زندگی بیارش آخر بند اول که قشنگ دوگانگی معنا اجر بشه هم خود زندگی هم معشوقه ای که به زندگی تشبیه شده
تو شعر سپید و موج نو غافلگیری یکی از عناصر مهم و کاربردیه
درود و عرض ادب و احترام خوش آمدی ممنونم که مهربانانه و شیرین درس میدی چشم حتماََ به توصیه هات عمل می کنم سپاس بیکران برای لطف حضور ارزشمند و مبارکت سایه مهر و نقدت بر سر اشعارم مستدام 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
با عرض سلام و ادب سرکار خانم بانو کاسیانی گرانقدر🏵🏵🏵🏵 بسیار زیبا خواندم از فروغ ناب اندیشهٔ شما بانو.. حقیر با نقد کوتاه و گویای جناب آقای پژمان بدری عزیز نظرم یکسان است. با کمال تقدیر و احترام💐
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
لطیف و دوستداشتنی
درود بر بانو کاسیانی عزیزم
انشاءالله که همیشه از زیباییهای زندگی بسرایید
ایام طلایی