روی ریل زندگی لنگ قطارِ بعدی ام
با همه آشفتگی ، فکر قرارِ بعدی ام
سوت ممتد میزند تاریکیِ خاموشِ من
باز می گویم برو فکرِ سوارِ بعدی ام
این همه دیوار و در افتاده روی شانه ام
با تلاشی در شکستن از حصارِ بعدی ام
مرگ را با هر نفس حل کرده ام در زندگی
بر مدار زنده ی ساعت شمارِ بعدی ام
خشکیِ لبهای من خیس است از خونِ جگر
نا امید از بوسه های انتظارِ بعدی ام
در کویرانه ترین قسمت نشستم بی صدا؛
باز هم آمادهٔ صد زخم و خارِ بعدی ام
بارها خود را تهی کردم بگیرم بال و پر
سخت بیزار از فراخوانِ فرارِ بعدی ام
با تقلاهای بی پایان شدم سخت و قوی
سنگِ زیرین آسیابِ پُر فشارِ بعدی ام
شوخیِ رود است دریایی شدن با ابرِ آه
من حریصِ سیل ها و آبشارِ بعدی ام
دشمنِ فرضی شدم با ایده های تازه ای
در تبانی با گلوگاه و شیارِ بعدی ام
جای پای اسب ها را میزنم جارو چه باک
با اراده پایه ی گرد و غبارِ بعدی ام
زیرِ ساطورِ فلک سنجیدنم ممکن نشد
دقتی در ذرّه بین های عَیار بعدی ام
بی بیِ بِرنو به دوشِ بختیاری زاده ام
صد سپر در حمله های بی گُدارِ بعدی ام
جوهرم پاک است و جاری ام میانِ خاک خود
یک تمدن با اصالت ، من تبارِ بعدی ام
با دوپای خود همیشه رفته ام قلبِ خطر
سکّهٔ روی جدید است اعتبارِ بعدی ام
ریش میشد ریشه هایم کم نیاورد از تبر
در جوانه سازی و سبزی ، بهارِ بعدی ام
کاسِتی تکراری ام از بس شنیدم خویش را
با رکوردِ تازه ای روی نوارِ بعدی ام
کهکشان تا کهکشان کیهان به کیهان رفته ام
روی خطِ استوا ، نصف النهارِ بعدی ام
بوته های پونه هرگز خم نگردد از عطش؛
من دلیلِ رعد و باران ، جویبارِ بعدی ام
افسانه_احمدی_پونه
درود پونه خانوم عزیز
شاد باشید