نبودیم و تن و جان از پدر بود
مرید و دین و ایمان از پدر بود
مسلمانی ندانستم،ندانستم شهادت
منو و نسل مسلمان از پدر بود
به جایم گفته اند قالو بلی را
الستی عهد و پیمان از پدر بود
بسان هرکسی معجونی از آب
معیشت آب و نان، نان از پدر بود
گنه کار گر زدم بر باب توبه
ز بد گشتم پشیمان از پدر بود
خدا را سجده چون شیطان نکردم
بری گشتم ز شیطان از پدر بود
کتابت کار این عاجز نباشد
تسلط درس دوران از پدر بود
بسی گشتم در این عالم به بطلان
شدم آدم بدین سان از پدر بود
عرب را با من ژرمن چه نسبت
مرید شاه مردان از پدر بود
قلم در دست من؟ لنگ است زبانم
بداهه نظم آسان از پدر بود
به فرمان جنابش گرم تحقیق
تلاوت ختم قرآن از پدر بود
خدا فرمود که از خاکم سرشتند
حیات و آب حیوان از پدر بود
به بار مشکلات قامت نشد خم
عذاب و داغ هجران از پدر بود
ندانستم یتیمی بس گران است
تحمل ترک خوبان از پدر بود
نشست بر چشم این روئین تن ار تیر
هدایت تیر پیکان از پدر بود
نشاید ناسپاسی زنده بودن
که مردن قید زندان از پدر بود
جهان و محنت ماندن در عالم
زبان شکر سبحان از پدر بود
کرامات قلم بر دفتر من
کتابت ختم قرآن از پدر بود
ردیف و قافیه پایان ندارد
مدارا درک یاران از پدر بود
حلاوت میدهد نظم و نگارش
سرآغاز وصل و پایان از پدر بود
روانه فاتحه بر روح ایشان
شود عامه شمول خان از پدر بود
بداهه نظمی از ضرغام، فریبرز
مقیم خاک ایران از پدر بود
روح تمامی پدر های خفته در خانه ابدی شاد .
موفق باشید .