طبع من در وصف دلـــــبر دُر فشانی می کند
از شعف هر سو پرد شیــــرین زبانی می کند
واژه هــــا چیند بــــه مـــــدح نـــازنینِ مه لقا
مصرع درمصرع سراید بیت خوانی می کند
مطرب وساقی و جام و تار وبربط را بخواه
فصل دی رفت وگلستان گل فشانی می کند
وه چـــه رعـنا غنچهِ گــل سر زده درگلستان
نکهت او عالــــمی را گلــــــــستانی می کند
دلبری دارم که عـــالم دل نثارش کرده است
عشق جانانـــــم چه زیبــــا دلستانی می کند
او چو شمــــع و ما همه پروانه ی رخسار او
پر فروغ از ماه خود این دهر فانی می کند
از قدوم او دو صــــــــد فصل بهار آید پدید
باغ و راغ از یمــــن او عنبر فشانی می کند
تا به کی گویـــم به پرده وصف آن زیبا نگار
آن شهــــی کو در دو عالم حکمرانی می کند
خسرو نیکو سخـــــن شاهنشه دوران حسن
مهر آن مــولا حســـن مـــارا جهانی می کند
بذل او باشد زبانـــزد در میـان شیخ وشاب
معدن جود است و لطف بی کرانی می کند
او کـــریم اهلبیـــت ســـیــد بطــــحا بـــــود
ریزه خوارش صد چوحاتم میزبانی می کند
رو بخوان تاریخ از جنــــگ و غزاهای جمل
مجتبی میر دلیـــــــــران قهرمانی می کند
جـــرأت و مـــردانگی دارد ز بابایش عــــلی
چون پدر در جنگ ها شمشیر رانی می کند
صلح او دانـــــی به فرمان نبی باشد همین
ورنه در راه خدایـش جان ستانی می کند
بر جـــوانـــان بهشتــی ســـیدو آقا بـــــــود
با حسین آنجا شفاعت جـــاودانی می کند
درگهش باب نجــات عاصـیان خاص و عام
بر درش خیــــل سلاطین پاسبانی می کند
فضل او این بس که باشـــد همدم هر بینوا
بر همه مستضعفان او مهـــــربانی می کند
گرچه باشد نطق تو الکن به مدحش سامعا
مـدح او در نظـــــم تو شیوا بیانی می کند
چهارشنبه 16-12-1402
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
در وصف کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام