سه شنبه ۱۸ دی
وعده شعری از حمید شیخی
از دفتر کما نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ ۱۹:۲۹ شماره ثبت ۱۲۷۸۷۶
بازدید : ۱۱۴ | نظرات : ۱۵
|
آخرین اشعار ناب حمید شیخی
|
پشت من خنجرِ دوست ، مشت من بر دیوار
هشتِ من گیرِ نه و ، میل من بر سیگار
خوابها دیدم از عشق ، عشقِ ربانی و خاص
وقتِ حساسِ دلم ، شود این عشق خلاص
میش ها در برهوت ، گرگها لای علف
آبِ پاکی نجس است ، از طهارت چه هدف
سوخت در پای نماز ، مهر و سجاده و عطر
حرفها بی معناست ، کمتر از سایه ی چتر
مرزها در تب و تاب ، همه درگیرِ حراج
وعده هایی که هنوز ، مانده در دستِ علاج
آدمی چیست جز این ، حضرت و حسرت و صبر
در حبابیم و سراب، در پیِ بارشِ ابر
کمری راست مباد از غم و ظلم و ستم
وعده ها بی سبب اند چه فراوان و چه کم
مرد میخواهد از این خیمه ها برخیزد
عاشق از لذت مرگ که نمی پرهیزد
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس استاد عزیز | |
|
درود فراوان بر شما شاعر گرامی | |
|
مرسی ، سپاس فراوان | |
|
ممنون ، نظر لطف شماست استاد | |
|
درود فراوان مرا پذیرا باشید استاد | |
|
باعث افتخار بنده ست که شعر مرا شما بخوانید استاد عزیز | |
|
سپاسگزارم دوست عزیز انشاالله پلههای ترقی را در ادبیات خواهید پیمود | |
|
درود متقابل | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
اجتماعی بسیار زیبا و با شکوه بود