جمعه ۲ آذر
شب بود شعری از شهاب قنبری
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ ۱۵:۴۷ شماره ثبت ۱۲۷۶۹۵
بازدید : ۱۴۱ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب شهاب قنبری
|
شب بود و دو صد عُصیان
سرد و خفقانم کُشت
درد و هوس موی ات
یک تیغ نشست بر پشت
نوری زد و شد روشن
نا گَه تو بتابیدی
بر این تن بی جوشن
بر دست بلند کردی
این حجم نهنگم را
چون خودکشی در ساحل
بستند تفنگم را
گُل چاشنی هر تیر
شد بر تنِ تو رویش
یک شب ، پُر از خواهش
بر عشق پر از فاحش
من در طلب چشمت
با عقل جدالم شد
یک گوش به دل دادم
عشقت پَر و بالم شد
در یاد رخ و رویت
هی کیش شوم، ماتم
من مهره ی شطرنجم
بازی خراباتم
نا گه تو بتابیدی
نوری زد و شد روشن
آویزه ی تقدیرم
بر جسم و تن و گوشم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بهرحال محتوای باحال و زیبایی داره..
درود بر شما
روز خوش