خاک زمین ، درگیرِ یک جنگ روانی ست
محتاج یک آتش بس و صلح جهانی ست
دنیا شده ، اسبابِ سرگرمی و جای ؛
تازیدن و سرمایهٔ یک مشت جانی ست
در سرزمینی که تمدّن شد فروشی !؛
دلهای غافل هم اسیر روضه خوانی ست
جمعی به تزویر و ریا هم پا به پاشان؛
استادیارِ فلسفه ، یا هر مبانی ست
هر رشتهٔ پوسیده از افکارِ منفی ؛
نا آشنا با درک و فهم است و معانی ست
راهی که آغازش شده نابودیِ خلق !
بی شک تمامش حاصل یک سگدوانی ست
وقتی خر از پل بگذرد ، دیگر تمام است
این وعده های پوچشان قطعا زبانی ست
با هر که گفتیم علّت هر مشکلی را ؛
گفتند ما را نیست تقصیر از فلانی ست
فتوای پی در پی ،کنارش حکمِ بی جا
کل جهان بر پایه های حکمرانی ست
در این میان هم با تفاصیلی که دیدیم
سلطانی از آنها و ، کارِ ما شبانی ست
باید بخشکد ریشه فقر و نداری ؛
وقتی که درد یک گرسنه تکّه نانی ست
از ما گذشت اما نباید بگذرد از ؛
آیندگان! این حق و سهمِ هر جوانی ست
این کاسه ای که زیر آن یک نیم کاسه است
باید که رو گردد هر آنچه که نهانی ست
دیگر بس است این حجم تحقیر و شماتت
وقت نجات و موقعِ پا در میانی ست
افسانه_احمدی_پونه
اجتماعی بسیار زیبا و بجاست