سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دلنوشته

        شعری از

        طلا یزدانی( شارن )

        از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۷ بهمن ۱۴۰۲ ۱۹:۱۶ شماره ثبت ۱۲۷۲۹۸
          بازدید : ۱۴۳   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر طلا یزدانی( شارن )
        آخرین اشعار ناب طلا یزدانی( شارن )

        🕊شارن_طلا:
        🕊✍




        #پدر👨‍👧

        دست نوازشی رو سرم کشید،
        بوسی به پیشونیم زد و رفت
        با چشمام تا دم در بدرقش کردم
        مثل همیشه داشت میرفت سرکار، با اینکه مریض بود و حال خوشی نداشت ولی مجبور بود،باید برای سیر کردن شکم ما، پرداخت کرایه خونه،قبض،خرج مدرسه و هزار مشکل دیگه،اونم تو شرایط بد اقتصادی الان میرفت.
        دلم براش می‌سوخت،نمیتونستم کمکش باشم ولی سعی کردم توقعاتم رو بیارم پایین و نگاه نکنم هم سن و سالم چیا دارن، چون میدونستم پدرم اگه داشته باشه هیچی برای ماها کم نمیذاره.
        و اینکه به خودم قول دادم خوب درس بخونم تا بجایی برسم،کنار درس خوندن کار پیدا کنم ک یه باری از رو دوش پدرم بردارم.
        از پولایی ک برای خرج مدرسه داده بود یمقدار کنار گذاشته بودم ک برای روز پدر براش یه کادوی کوچیک بگیرم،راستش یه مقدارم از مامان گرفتم براش یه شاخه گل رز آبی با یه پیراهن دو جیب گرفتم ک خیلی دوست داشت و خیلی وقت هم بود برای خودش نتونسته بود خرید کنه.
        شب ک اومد خونه رفتم براش یه چایی با عطر گل‌محمدی ریختم،کنارشم یه کاسه کشمش ک دوس داشت جلوش گذاشتم رفتم پشت سرش شروع کردم به ماساژ شونه هاش، دستش رو،رو دستام گذاشت و گفت:مرسی دختر قشنگم خسته میشی نمیخواد،همین چایی خوشرنگت کافیه،خستگیم در میره.
        دستامو از زیر دستاش کشیدم بیرون،شروع کردم ماساژ دستای خسته و پینه بستش. گفتم:کاری نمیکنم ک خسته شم بابایی، خوشحالم ک دارمت وبا عشق دارم اینکارو میکنم برای پدری ک تمام غم،خستگیش رو پشت در میذاره میاد خونه.
        روشو تاب داد طرف دستم،دستم رو بوسید گفت:قربون تو دختر برم ک انقد مهربونی، همین برام کافیه.
        منم دستش رو بوسیدم،رفتم کادوم رو آوردم،جلوش نشستم با عشق تو چشاش نگاه کردم و با شادی و شیطنت گفتم: بهترین بابای دنیا دوست دارم، دوست دارم، دوست دارم و کادوم رو تقدیمش کردم.
        چشای خسته مهربونش برق زد،کادو رو ازم گرفت گفت: عزیزدل بابا منم دوست دارم، چرا خودتو تو زحمت انداختی بابا جان، همین ک هستی،قدر دانی برام کافیه دختر قشنگم.
        گفتم: میدونم عزیزترینم،اینم چیز زیادی نیست فقط یه هدیه کوچیک برای اینه ک بدونی بیادت هستم و قدردان زحماتت،امیدوارم روزی برسه ک جبران کنم.
        منو تو آغوشش کشید بوسید.
        انگار همه ی دنیا رو بهم دادن،
        خوشحال ک امن‌ترین جای دنیا رو دارم و یه تکیه گاه مطمئن.
        آروم چشام رو بستم زیر لبم خدا رو بابت داشتنش شکر کردم.


        #دوست_دارم_پدر❤️


        #شارن_طلا✍
        بداهه


        روز همه ی پدران مبارک

        ۱۴۰۲/۱۱/۵


        🦋

        🕊✍




        #برای_پدری_که_ندارمش👨‍👧



        چند سالیه ک ندارمش
        تا بود قدر بودنش رو نمیدونستم فکر میکردم همیشه هست، دیر به دیر بهش سر میزدم، همش میگفتم گرفتارم پدر،بعدا میام و نمیرفتم.
        و گاهی ک اون میومد بهم سر میزد سرسری باهاش حرف میزدم و همش تو گوشی بودم، دنبال کارام.
        طفلی ساکت، آروم یه گوشه مینشست چیزی هم نمیگفت چون میدونست خسته ام و حوصله ندارم.
        تا اینکه از دستش دادم ،تازه بخودم اومدم ک کیو از دست دادم، تکیه گاهم رو، دلخوشی زندگیم رو، و دیرفهمیدم همین ک بود دلم به بودنش خوش بوده وفکر میکردم پیر نمیشه همیشه هست، ولی با رفتنش کمرم شکست، داغش رو دلم نشست و بی پناه شدم.

        از انموقع چندسال گذشته و من روز تولد، روز پدر و سالگرد فوتش چند شاخه گل و گلاب میگیرم میرم خونه ی ابدیش،چند ساعت همینجور میشینم اشک میریزم باهاش حرف میزنم ازش دلجویی ک منو ببخشه تا دلم آروم شه.

        با خودم میگم کاش اونموقع انقد براش وقت میذاشتم ک حسرتش تو دلم نمونه.


        کاش هنوز داشتمت پدر🖤



        #شارن_طلا✍
        بداهه


        تقدیم به روح پدران اسیر خاک🖤

        ۱۴۰۲/۱۱/۵



        🦋

        🕊✍



        #دلداری_بلد_نیستین_نپرسین


        _چیشده؟؛
        چرا صدات گرفته؟
        ناراحتی؟
        باز چیشده؟

        +باز چیزی نشده
        حوصله ندارم
        خسته ام

        _خوب چرا بیحوصله ای؟
        چیکار کردی مگه خسته ای؟!
        بگودیگه

        +اصرار نکن نمیخوام ناراحتت کنم
        همینجوری دلم گرفته

        _من ک میدونم یه چی شده
        دوستتم
        میشنوم بگو

        +باش
        زندگیه دیگه
        منم مثل بقیه،
        مشکل دارم
        درد دارم
        داغونم
        دلتنگم
        بریدم
        کم آوردم
        موندم چیکار کنم
        بلاتکلیفم و
        سرگردون


        _اوو تو هم ک
        فک کردم چیشده
        بازم ک داری غر میزنی
        بخدا همه درد داریم
        همه مشکل داریم
        حال من از تو بدتره
        تو خیلی سخت میگیری
        حساسی
        انگار فقط خودت گرفتاری
        بخند باوو
        یجوری گفتی گفتم چیشده
        بسه دیگهههه


        +من همیشه میخندم
        و همه ی اینا رو میدونم
        و این حال برای همه هست به نوبت، اینم میدونم

        تو ک میخواستی اینجوری زد حال بزنی و حالمو بدتر کنی
        کاش لطف میکردی خفههههههه میشدی
        و اینکهههه تووو خوبیییییی بسهههه.




        #شارن_طلا✍
        بداهه


        ۱۴۰۲/۱۱/۶



        🦋

        🕊


        گاهى
        تو
        دلت به اندازه یک قرن
        خسته میشه
        خسته تر از اونی كه بتونی به زبون بیاری ک چقدر خسته ای
        و خسته تر از اونی
        ک درکت کنن ک چقدر خسته ای
        و تو
        خیلی خسته ای
        و به اندازه ی هزار سال خواب میخوای
        مثل اینروزای من
        مثل الان
        ک خیلی خسته ام
        انقدر ک نمیتونم بگم چقدرررر خسته اممم.
        پس دوری میکنم
        و سکوت


        #شارن_طلا✍
        بداهه


        ۱۴۰۲/۱۱/۶



        🦋

        🕊✍



        نه درکمون میکنن
        نه میتونن آروممون کنن
        نه حرفمونو میفهمن
        نه با کفشای ما راه رفتن
        ولی خوب و راحت میتونن قضاوتمون کن،
        جوری ک انگار جای ما زندگی کردن و با کفشای ما مسیر زندگیمونو پیمودن.



        #شارن_طلا✍
        بداهه


        ۱۴۰۲/۱۱/۶



        🦋

        🕊✍



        من شاید مسخره ترین آدم دنیا باشم
        شاید زشت ترین آدم دنیا باشم
        شاید ساده ترین یا حساس ترین باشم
        من شاید بی استعداد یا بی حواسترین باشم
        شاید شلخته ترین یا ترسو ترین آدم باشم
        من شاید مثل شما خوشگل نتونم حرف بزنم و هر چیز کوچیکی اشکمو در بیاره
        ولی همینم ک آفریده شدم،خودمم و کاری به کسی ندارم
        و به اینم فکر کنیدشاید شما جای من این شکلی بودین
        پس انقد به خودتون و داشته هاتون نبالین و منو کم نبینید،منم دلم میخواست بهترین، زیباترین، باهوشترین،شجاعترین بودم ک نیستم،ولی انسانم و حق زندگی دارم بدون ترحم،بدون قضاوت، بدون تمسخر.

        لطفا انسان باشیم🙏 



        #شارن_طلا✍

        ۱۴۰۲/۱۱/۶


        🦋

        🕊✍


        دوسداشتن های الان
        به این بسته است
        ک تو بدردشون میخوری یا نه؟!
        کنارت بودن صرف داره یا نه؟!
        میتونن از قبلت برن بالا یا نه؟!
        میتونن کنارت دیده بشن یا نه؟!
        سودی از تو بهشون میرسه یا نه؟!
        دوسداشتن های الان شرطی شده،
        اگه برام اینکارو کنی دوست دارم یا
        حالا ک دوست دارم چرا برام اینکارو نمیکنی.
        دوسداشتن های الان کشکی شده ،بیخود و آبکی شده،همین بدردشون نخوری و ازت استفاده ای نبرن، دوسداشتنشون تموم میشه هیچ، دشمنتم میشن.
        دوسداشتن های الان باد هواست با یه فوت از بین میره، انگار نه انگار بوده .

        دوسداشتن های الان....



        #شارن_طلا✍


        ۱۴۰۲/۱۱/۶



        🦋
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ ۲۲:۲۷
        درود بانو
        روح همه پدران رخ در نقاب خاک کشیده شاد
        فاتحه و صلوات خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ ۰۹:۴۵
        خندانک خندانک خندانک
        ساسان نجفی(سراب)
        دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ ۱۰:۰۶
        درود بر شما بانوی گرامی..
        زیبا بود..
        روحشون شاد..
        خندانک خندانک
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ ۱۴:۲۵
        🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
        🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
        🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
        🌿🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🌿
        🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ ۱۰:۵۷
        درود بر شما بانوی گرامی
        ان شاءالله که قدر شناس باشیم

        در مورد دلنوشته آخرتون باید بگم که زندگی شعار نیست و روابط دوسویه هستند البته که بودن فقط به گفتن دوستت دارم نیست دوست داشتن: غیرت ،حمایت ،توجه میاره
        وقتی که باید درمون درد باشه و نیست
        وقتی باید باعث پیشرفت و آرامشت باشه ، نیست و...
        چقدر میشه پای این رابطه موند فرقی هم نداره دوستی باشه یا عاطفی حتی کاری
        بله که باید به درد هم بخوریم حتی به شادی هم خندانک وقتی می تونیم
        ضمن اینکه خودمون هم باید به دردش و به شادیش بخوریم خندانک
        همین ویژگی و نشانه هاست که مشخص کننده ی عشق واقعیِ

        موفق و نویسا باشید
        خندانک خندانک خندانک
        محمد گلی ایوری
        دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ ۱۲:۰۲
        درود احترام بر شما بانوی گرانقدر
        زیباست به همراه احساس
        و قابل تامل خندانک

        1- زندگانیتان سرشار از گل رز آبی و عطر گل محمدی باد انشاالله
        2- روح همه پدران سفر کرده شاد و قرین رحمت الهی خندانک
        3- ظاهر زندگانی افراد برای دیگران قابل دیدن است ولی باطن آن را فقط خودشان لمس می کنند.
        4- خلوت و سکوت بستان اندیشه و تفکر است.
        5- قضاوت دیگران راحت ترین راه است که نه تحقیق می خواهد و نه تجربه.
        6- خداوند همه مخلوقاتش را حتما دوست داشته و گر نه خلق نمی کرد و خداوند از انجام عبث دور است.

        امیدوارم بنده را بر دانایی خودتان ببخشید از اینکه زیاد نوشتم.
        زنده باشید و بی نیاز
        خندانک خندانک خندانک
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ ۱۴:۲۵
        🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
        🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
        🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
        🌿🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🌿
        🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
        سارا (س.سکوت)
        دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ ۱۵:۳۰
        درودتان بانو خندانک
        دلنوشته های زیبایی بود خندانک
        خدا رحمت کند پدر بزرگوارتون و
        بمانید به مهر وعشق خندانک خندانک
        آوا     صیاد
        دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ ۱۷:۵۳
        خندانک
        فرامرز عبداله پور
        سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ ۰۷:۰۶
        درود زیبا ودلنشین وبا ملاحت سروده اید
        ⚘⚘⚘⚘
        زنده باشید به مهر
        حمید شیخی
        سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ ۲۲:۴۸
        درود فراوان خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4