چهارشنبه ۵ دی
مرد شعری از مسعود معادی
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲ ۲۲:۳۳ شماره ثبت ۱۲۶۴۳۹
بازدید : ۳۹۹ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب مسعود معادی
|
تا این شهر هست
و این مرد
پهنای شاعرانه اش را
قدم می زند
یاد تو
هوای تو
عاشقانه های تو هم هست»
عصرانه به عصرانه که می شود
تمام ثانیه هایم
تو را بهانه می کنند
و من مانده،
پس و پیش از هنجره یی سوزناک و بی کلام
در پشت جهانِ
حباب های کودکانه ام
در آن شامگاهی که بر دار
می کشم خویش را
من دلم تو را
و فقط تو را
می خواهد
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد بزرگوار در پشت جهان حباب های کودکانه ام در آن شامگاهی که بر دار می کشم خویش را دلم تو را و فقط تو را میخواهد با اصلاحیه ک شما و خانم زند میفرمایید شعر به این شکل در میاد و من احساس میکنم ناقص میشه ولی نظر شما اساتید بر نظر من یقینا ارجعیت دارد و ما شاگردیم | |
|
درود بر شما حشو باید تعادل شعر رو برهم بزنه ولی من اینجا تعادل را به شعر بگردونده.. حالا شماها استادید و ما از شعر چیزی نمیدونیم ولی شعر سپید باید استخوان بندیش طوری باشع ک از کلمه اول تا پایان شعر ب هم متصل باشن و برای خوانش راحت باشه من اعتقادی ب شعرای سپید تکه تکه ک از حروف رابط استفاده نمی کنند ندارم و اینجور شعرا رو چند تکه میدونم سپاس از شما | |
|
ممنونم بابت توضیحاتتون اول من استاد نیستم وفقط شاگردی می کنم دوم اینکه من سوال پرسیدم ..علامت سوال رو توجه کنید .. به هر حال عذر خواهی می کنم .. موفق باشید | |
|
چرا عذرخواهی شما سوال بسیار خوبی پرسید و منم جواب دادم در ضمن خانم زند شما شاعر خوبی هستید و استاد ما | |
|
حس کردم ناراحت شدید ☺️😜 نظر لطف شماست | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
پر احساس و زیباست
با نظر بانو زند گرامی موافقم
و با واژه "دار"مخالف