يکشنبه ۲ دی
ریشه های عشق شعری از راشد نصرت سراوان
از دفتر عشق نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ ۱۰:۴۰ شماره ثبت ۱۲۵۹۶۲
بازدید : ۱۱۴ | نظرات : ۴
|
دفاتر شعر راشد نصرت سراوان
آخرین اشعار ناب راشد نصرت سراوان
|
نگریستم،رخ دلبند تو را،مهربان!تو ولی
نشکن،روی خوشی را،چو سپردم به دلت
گر چو شکستیم،از سرچشمه ی هستی
آب شده بر ما،واجب آن،سبز بمانیم
طراوت ما،بر ذات خدا،شده برپا،عزیزم
آنگونه ز خود عیان کن،هم خوشحالترینیم
به کشاکش ره،گذری مکن ای،دانای دلم
هست خدایی،میزند در به در عشق،برایت
من آنم و با من،میل سخن نیست،ولی
دوستت دارم و آغوش خدا رفت،به سمتت
چشمان درویش مرا بست،اینگونه فدایت
قربانی دنیا شده بر دل،آزموده از این عشق
که پیامبر شده بر خویش،آن خویش هم،خدا را
مرشد زاهد! ز حصار دلت،یکی را،هر بار خدا خوان
رساتر چو شنیدم،به تو قسم ها،تنها تو شنیدم
ترس است،بر پدر عشق،ٱلفت عشق بسازد
مادر عشق هم،به گمانش،با دله خویش بسازد
مهربان جانان!جای من باشید هم،پس میزنید!
به گمان شما،ندهم عشق،دریغ دلم نیست
دستش چو گرفتم،پیروزم،در پیکار شما هم
گوئید:چه ستیزی،چه بلایی،ای پسر از عشق!
دوستش دارم،میستانم از شما،معشوق را
ما جان من است،محرم اسرار من است
شما یک ذره شنیدید،اما،آنگونه نشنیدید
یار من!همچنان میخواهمت،بسیار و بسیار
بپذیر،یار خودت را،بسپار دل،یار خودت را
|
نقدها و نظرات
|
با سلام متشکرم.نظر لطف شماست.موفق و پیروز و سربلند باشید 🌹🌹 | |
|
با سلام متشکرم.نظر لطف شماست.موفق و پیروز و سربلند باشید 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.