پنجشنبه ۲۳ اسفند
|
دفاتر شعر راشد نصرت سراوان
آخرین اشعار ناب راشد نصرت سراوان
|
شود از عشق چو هُشیارانْ به تو پیچید!
زِ عشقْ گفتگو بر لبْ نامِ تو را پیچید!
زبانْ قاصِر چو مَهجورانْ دلگیر و پر غصه
آیدْ سمت تو هر بارْ عشقْ تو را پرسید!
زِ ناز اَت پَر کِشی از عشقْ رُخْ به رُخسارَم
دست به دستانمْ پروازْ تو را پرسید
جان هر عاشقْ اگر خِلعَتِ خود شد
تُهی گشتم به یک دلدارْ من اَت خواهم
بودن های توخالیْ عشقْ چه می دانند!
پُر کن دل از شوقیْ خزان نمی دانند
عجب دنیایِ بی میلیْ صافْ تو را دیده
انصاف ای دنیاْ دلْ ترازِ عشق و ناوِلها
سوق چه را باشدْ گویند طوطی وار!
خواه خدای عشقْ من را شگفتی وار
مکن دوری زِ عشقه خودْ نگاهش کن
رسا کُن گلویَت راْ این عشقْ اَحسَن ها
اَبَدْ محکومِ من هستیْ عمرِ من با تو
شاباش تو را هر دمْ یارِ من هستی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
قلمتان نویسا
هزاران درود
موفق باشید