به نام...

به نام مردی که شده شرمنده 
جلوی خانواده زن و بچه 
شب و روزش شده همش کار 
ولی کارش جواب مخارج رو نداد 
 پدری که داره جونش رو میده 
ولی لقمه حروم سر سفره نمیده 
به نام زنی که شده شرمنده 
جلو بچهاشو خودشو آیندش
پا به پای همه ی مردها کار میکنه 
تا که آینده بچه هاشو هموار بکنه 
جوانیش رو فدای زندگیش کرد 
خیری ندیدو رو دستش پینه نشست 
به نام فرزندی که شده شرمنده 
جلوی پدر و  مادر  و آینده 
تمام تلاش و سعیش رو همیشه کرد 
نشد باعث افتخارو شکست 
جوانی هم نکرده پیر شد 
توی غم های خودش اسیر شد 
به نام خانواده که شرمندس 
هرکسی برای خودش یه بازندس
همه خانواده در جنب و جوشن 
روزهای خوب ندیدن بس که می‌کوشن
که یک دورهمی هرچند ساده 
گرفت این جامعه از خانواده 
به نام شرم ساری شرمگینی 
و آن عده ندانند شرمگین چیست 
بگویند که سر شرمگینی در خانواده 
مگر چی هست تو جیب من دلاره
که این شرمگینی فقط مال ماها هست 
زیر خط فقریم و زور بالاسرمان هست