سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 8 آذر 1403
    27 جمادى الأولى 1446
      Thursday 28 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۸ آذر

        طلوع

        شعری از

        محمدرضا صدقی

        از دفتر برای دل خود..... نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲ ۰۲:۳۳ شماره ثبت ۱۲۵۲۱۸
          بازدید : ۱۳۸   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدرضا صدقی

        طلوع می کند خورشید دوباره
        طلوعی که دیگر خوشی نداره
        با هر بار این طلوع کردن و نورش
        باز هم غم توی سینه ماندگاره
        چی میشد اگه باز طلوع نمی شد
        چی میشد اگه شب تموم نمی شد
        دل من این طلوع را دوست ندارد
        دلم میخواد که شب پایان نیابد
        که وقتی شب شد و همه بخوابن
        که من بیدار نشم چون جان ندارم
        دیگر صبح و طلوع را من نبینم
        تمام غم ها از این دل بچینم
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ۱۰:۲۲
        خندانک
        درودبرشما خندانک
        به نظرمن شب مظهرسیاهی وتاریک وخورشید مظهرروشنایی
        به همین خاطرم طلوع قشنگه وموندن درشب بدترازتحمل طلوع غمهاست چون روزآدم خودشو مشغول کارمیکنه کمترفکروخیال میکنه وغم فراموش میشه اما شبا ازبیکاری آدم بیشتریادغماش میفته ولی احساس شمابرعکسه وشما روزودوست ندارین
        دریک صورت شبابهتره ازروز اونم اینکه آدم شبو تخت بتونه بخوابه که برای آدم غمگین روزوشب غمباره به نظرم و خواب هم نداره
        خودم نفهمیدم چی گفتم خندانک خندانک
        موفق باشید خندانک
        خندانک

        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ۱۰:۴۲
        درود استاد عزیز 🌹
        بله حرف شما کاملا متین
        ولی خب چون من چند ماهی هست شبها تا صبح بیدارم و از طلوع آفتاب میخوابم به همین علت هم این شعر رو نوشتم
        البته من این شعرها رو چند ماه پیش برای دل خودم نوشتم و دوست داشتم اینجا به اشتراک بزارم و از شما دوستان و اساتید بزرگ درس های زیادی یاد بگیرم
        بلعکس این شعر هم نوشتم که از شبها ناراضی ام به همین علتی که گفتین شبها فکرو خیالات میاد سراغ ادم

        خیلی خیلی از شما سپاس گذارم من دقیقا فهمیدم چی گفتین 😃🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ۱۲:۰۶
        درود بزرگوار
        میتواند ترانه زیبایی باشد
        مثلا:تمام غم ها رو از دل بچینم خندانک خندانک
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ۱۷:۴۴
        ممنون استاد استکی 🌹🌹
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ۱۰:۰۱
        همواره تابان
        جوشان وخروشان باشید
        خندانک خندانک
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ۱۰:۴۶
        ممنونم جناب انصاری 🌹🌹
        ارسال پاسخ
        جواد مهدی پور
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ۱۸:۵۳
        درود بر شما جناب صدقی

        چرا اینقدر روز خواب ؟

        امیدورام معادله بر عکس بشه و بتوانید از مزایای شب خوابی بهره مند شوید
        میدانم که کار و مشغله ی سر سختی دارید حتما

        سر بلند و پیروز باشید به مهر

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ۲۱:۲۶
        درود استاد مهدی پور
        شب بیداری ها بلعکس بخاطر بیکار شدنم هستش چند ماهی هست بیکار شدم و توی همین شبها شروع کردم به نوشتن از بس که شبها خواب نمیرم تا کمتر فکر و خیال کنم
        متاسفانه نه درس خوندن کمکم کرد نه این همه سال کار کردن
        حقیقت این روزهاست دیگه استاد پارتی نداشتم کار خوب گیرم بیاد چون اینو به وضوح با چشمانم دیدم و لمس کردم

        ممنونم از شما 🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ۱۹:۱۷
        سلام جناب صد قی
        احسنت بر شما بزرگوار بسیار عالی
        جناب پایان هر شب سیاه سپید است
        هر چه ان شب طولانی باشد
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ۲۱:۳۱
        درود بانو اهنگران

        آه از این سپیدی بانو
        قلبا نوشتم که دیگر صبح و طلوع را من نبینم
        و اگر بگویم این آرزوی چندساله من هسته شاید باور نکنید

        دیگه همچی تمام بشه واسه همیشه

        از شما ممنونم بانو 🌹🌹
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ۱۹:۲۵
        درود جناب صدقی
        زیباست
        خندانک خندانک خندانک
        شاد و سلامت باشید
        در پناه عشق خندانک
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ۲۱:۳۳
        درود و سپاسگزارم استاد 🌹🌹
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ۱۹:۲۷
        درود زیبا بود
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ۲۱:۳۴
        درود ممنونم جناب آزادبخت 🌹🌹
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ۲۳:۲۸
        درود بر شما خندانک
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۲ ۰۱:۴۱
        درود بانو حکیمی 🌹🌹
        ارسال پاسخ
        سید محمد حسین شرافت مولا
        پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۲ ۱۰:۰۸
        با سلام و عرض ادب
        اندکی صبر سحر نزدیک است

        زیبا سروده اید
        درود بر شما بزرگوار
        محمدرضا صدقی
        پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۲ ۱۱:۲۶
        درود جناب شرافت 🌹

        آه از این صبر وای از این صبر
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1