دورنگی تا چه حد؟ دنیا سرای بی وفایان شد
زبونی تا کجا عالم پر از اینخوشهچینان شد
دورویی در عمل سرلوحهٔ رفتار انسان شد
خیانت بر عزیزان هم برای خلق آسان شد
بشر را دیگر آن خوی درستی و شرافت نیست
شرافت دیگر آن مبنای شاخص در صداقت نیست
صداقت در کلامِ دوستان شرطِ رفاقت نیست
رفاقت را در این دوران نشانی از کرامت نیست
کرامت پوچ و بی معناست درآحاد انسانها
محبت رفته از دلها ، وفا از یادِ انسانها
کلام منفعت جویی شده فریاد انسانها
مروت پر کشید از باور و بنیاد انسانها
زمین هم زله شد از این همه بیداد انسانها
یکی نان از میان سفرهٔ خالیِ محرومان میدزدد
یگی شعر از کتاب و دفتر و دیوان میدزدد
یکی اموال مردم را چُنان طوفان میدزدد
یکی هم با ریا عشق از دل انسان میدزدد
رقابت داده جایش را به ابلیسِ حسادت
صلابت رفته و پر کرده جایش را رذالت
نجابت مرده در سردابِ تاریک اسارت
قضاوت مانده تا دیدار در روز قیامت
قیامت هم ندارد چیرگی براین فضاحت
دو رنگی و زرنگی مظهرِ فخرو شهامت
زبان بازی ملاکِ افتخار است و اصالت
جهان در آرزوی یک سر سوزن عدالت
پریده از زمین ، رنگِ دلانگیزِ طراوت
به یزدان اسمِ انسان بارِ ننگ است و
خجالت
در اینجا سرقت ناموس یاران افتخار است
در اینجا کشتنِ احساس خوبان افتخار است
در اینجا حمله بر قلب ضعیفان افتخار است
در اینجا از فقیران دزدیِ نان افتخار است
درونِ سینهها سرکوبِ وجدان افتخار است
خداوندا رهایم میکنی از بندِ این حرمان
خلاصم میکنی از شرِ این تردیدِ بیپایان
اگر دنیا همیناست و سراسرمثلِ یک طوفان
آگر مخلوق بینقص تو این است ایزدِ منان
اگر اینهاست حُسنِ خصلت والای هر انسان
نمیخواهم بشر باشم منم حیوانترین حیوان
#علی_تنها
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
گفته شده در محیط کلاب هاس
سه تار کورش اجدادی
فقط در بند چهارم مصراع اول یک رکن اضافه وزن دارید و در مصراعهای بعد چون ( ن ) ساکن از تقطیع به حساب نمی آید پس یک هجای کوتاه کمه در این زمینه بررسی شود
و همچنین علامت جمع در قافیه عیب ایطای جلی محسوب میشود ( مهرویان ، یاران ) از این نظر نیز لازم است باز نگری شود
با مهر